tag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post3425389373734885362..comments2023-08-23T13:54:01.522+03:30Comments on زیستن در کلهی تباهشدهی یک اسب: بنویسم بلکم باطل شود این سحرUnknownnoreply@blogger.comBlogger23125tag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-91471198415013074072010-06-07T07:50:36.934+04:302010-06-07T07:50:36.934+04:30باورم نمي شه .خيلي عجيب بودباورم نمي شه .خيلي عجيب بودUnknownhttps://www.blogger.com/profile/00734177178795268899noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-68330770701884920572010-06-07T00:25:36.511+04:302010-06-07T00:25:36.511+04:30شت.یادم رف خصوصی کنم.شت.یادم رف خصوصی کنم.سیگاریhttp://babylondreaming.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-67638244777298332012010-06-07T00:24:42.999+04:302010-06-07T00:24:42.999+04:3009359703849 این شماره منه.با اس ام اس خبر بده هماه...09359703849 این شماره منه.با اس ام اس خبر بده هماهنگ کنیم مرشد خانسیگاریhttp://babylondreaming.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-10160287152818590162010-06-06T23:08:05.700+04:302010-06-06T23:08:05.700+04:30من دلم هوس کلبه عمو تم کرده ....
دلتنگی شده هوایی ...من دلم هوس کلبه عمو تم کرده ....<br />دلتنگی شده هوایی که نفس می کشیم..<br />ای داد..مهتاhttp://www.azroozha.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-498526533501524882010-06-06T22:17:27.131+04:302010-06-06T22:17:27.131+04:30باید زود تر مرشد و مارگریتا رو بخونم،انگاری اتفاقا...باید زود تر مرشد و مارگریتا رو بخونم،انگاری اتفاقاش داره جلو تر می افته.،elham*http://mantic.persianblog.irnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-28404705688480581882010-06-06T20:24:33.705+04:302010-06-06T20:24:33.705+04:30حواست رو حسابی جمع کن مواظب بهیموت باش و هوس پرواز...حواست رو حسابی جمع کن مواظب بهیموت باش و هوس پرواز هم نکن مسیحم به صلیبه...خیلی دلم خواست گفتگو در کاتدرال رو بخونم خیلی...پیامhttps://www.blogger.com/profile/00502081432632305923noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-47700172829012249522010-06-06T19:35:16.135+04:302010-06-06T19:35:16.135+04:30مدت زیادیه که میام اینجا
یه وقتایی حس میکردم خیلی ...مدت زیادیه که میام اینجا<br />یه وقتایی حس میکردم خیلی دوست دارم برم کلبه ی باگ مورن<br />اونجا از این لجنزار فرار کنم<br />اما الانا حس میکنم دوست دارم بیام اینجا بخونمتrirahttp://tiamo.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-26473537217358831962010-06-06T19:10:32.586+04:302010-06-06T19:10:32.586+04:30سلام
بعضی کتاب ها حکم رویای صادقه اند
خوبی برادر؟....سلام<br />بعضی کتاب ها حکم رویای صادقه اند<br />خوبی برادر؟.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-32159336672616301812010-06-06T17:47:09.945+04:302010-06-06T17:47:09.945+04:30سلام
ممنون از این که سر زدی، و آه مظلوم رو بالاخره...سلام<br />ممنون از این که سر زدی، و آه مظلوم رو بالاخره شنیدی.<br />خوش بحالت که این امتحانهای کوفتی هنوز آنقدر وقتت رو نگرفته که می تونی کتاب بخونی. من که 2 ماهی میشه "سالهای سگی" رو دست گرفتم تازه رسیدم به وسطاش. کتاب محشریه.<br />"زنی در ریگ روان" رو هم گذاشتم تو نوبت، اولین کارم بعد امتحانها اینه که بخونمش و با فیلم مقایسه اش کنم. حالا اگه لطف کنی و دوباره زیرنویسش رو آپ لود کنی باعث میشی چند شب جمعه امواتت از دعای خیر خیل عظیم مشتاقان هنر سینما بهره مند شوند.یک بیگانهhttp://1biganeh.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-78286230315336510442010-06-06T17:29:42.844+04:302010-06-06T17:29:42.844+04:30منم بعد از انتخابات بود که کتاب گفتگو در کاتدرال ر...منم بعد از انتخابات بود که کتاب گفتگو در کاتدرال را خواندم و همون احساس فناشدگی داشتم سرگشتگی و میل به خود ویرانی رها کردن ! هیچ کتابی مثل مرشد و مارگاریتا ادم را به مرز جنون نمی کشه درک بی فاصله بودن با جنون را ادم اینجا می فهمهبهارhttp://bazieakhar.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-72677903074483640332010-06-06T15:46:54.351+04:302010-06-06T15:46:54.351+04:30کامنتی رو که با اسم مرشد گذاشته بودی خواندم و حدس ...کامنتی رو که با اسم مرشد گذاشته بودی خواندم و حدس زدم داری مرشد و مارگریتا رو می خونی. امیدوارم صحیح و سالم تمومش کنی.<br />در ضمن بله من بابی ساندز رو خوب یادم هست. دبستان می رفتم که روزنامه ها و تلویزیون درباره اش نوشتن و همونجا بود که یاد گرفتم «اعصتاب غذا» یعنی چی. <br />موفق باشی.نعیمهhttp://dokhtarezamin.blogfa.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-71955040010342837122010-06-06T13:46:00.075+04:302010-06-06T13:46:00.075+04:30ok
به زودی خوندنش و شروع می کنم. اما قبل این بای...ok <br />به زودی خوندنش و شروع می کنم. اما قبل این باید بهت بگم که این بهترین پستی بود که تو این چند وقت که میام بلاگت ، ازت خوندم. دو بار خوندمش و هربار بیشتر منو برد تو دنیای شیرین و جذاب تخیلم. تخیلی که بوی واقعیت می گیره و میشه ایمان ، موضوع مورد علاقه ی من برای زندگی کردنه. تو الان رهبر زندگیت شدی ! اینو می فهمی ؟ و کتاب هایی که به دست تو باز میشن و خونده میشن و بسته میشن عصای سحر آمیز تو هستند. آخ عاشق این پستم. و عجیب باورت دارم. به زودی خوندنش و شروع می کنم. By the way : <br />چه حس های عجیب و عمیقی موقع انتخابات داشتی ها ! هیچ وقت جنس اون درد از ذهنت نمیره. گرچه از ذهن هیچکدوممون نمیره اما تو باهاش زندگی کردی انگار.Anonymoushttps://www.blogger.com/profile/10719654312251242588noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-12131541132278481662010-06-06T13:36:06.607+04:302010-06-06T13:36:06.607+04:30مرشد و مارگاریتا از آن ناول هایی بود که دوست داشتم...مرشد و مارگاریتا از آن ناول هایی بود که دوست داشتم فقط مال خودم باشد. نشبت به یک چیزهایی این حس را دارم یعنی ارزو می کنم که کاش فقط برا من نوشته شده باشد، برای من ساخته شده باشد. نمونه ی سینمایی ش هم بارتون فینکِ کوإن هاست. حالا هم که می بینم تو داری با این کتاب حال می کنی دوست دارم گلوت رو فشار بدم، فشار بدم ، فشار بدم تا سقط شی.قهوه گردیhttp://www.qahvegardi.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-81674768991573546792010-06-06T13:34:43.644+04:302010-06-06T13:34:43.644+04:30مرشد و مارگاریتا از آن ناول هایی بود که دوست داشتم...مرشد و مارگاریتا از آن ناول هایی بود که دوست داشتم فقط مال خودم باشد. نشبت به یک چیزهایی این حس را دارم یعنی ارزو می کنم که کاش فقط برا من نوشته شده باشد، برای من ساخته شده باشد. نمونه ی سینمایی ش هم بارتون فینکِ کوإن هاست. حالا هم که می بینم تو داری با این کتاب حال می کنی دوست دارم گلوت رو فشار بدم، فشار بدم ، فشار بدم تا سقط شی.Anonymoushttp://(optional)noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-35939087437596863232010-06-06T12:34:21.660+04:302010-06-06T12:34:21.660+04:30سلاااام
بعد مدت ها آپیدی ! البته می دونم چرا
خیلی ...سلاااام<br />بعد مدت ها آپیدی ! البته می دونم چرا<br />خیلی خوشحالم که بالاخره داریم یه کتاب رو همزمان با هم می خونیم . این رمان یه چیزیه فراتر از شاهکار . مسخره که نیست 20 سال از عمرش رو پای این کتاب گذاشته بولگاکفزکریاhttps://www.blogger.com/profile/00549992645507141435noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-59376367989764895292010-06-06T12:09:33.039+04:302010-06-06T12:09:33.039+04:30گو اینکه می خواستم بگم آخه تو چیکار داری به دوست س...گو اینکه می خواستم بگم آخه تو چیکار داری به دوست سنندجی من !!!!اما چون حالش اصلا" خوب نیست از همدردی شما سپاسگزارممهربونnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-64290817521757075122010-06-06T12:08:19.532+04:302010-06-06T12:08:19.532+04:30خودش خدایی یه رمان میشه اینا باور کن راست میگم تلا...خودش خدایی یه رمان میشه اینا باور کن راست میگم تلاش خودت رو بکن به نظرم خوب کاری از آب دربیادمهربونnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-7504010435132777612010-06-06T12:01:15.692+04:302010-06-06T12:01:15.692+04:30پس چرا اسمتو نذاشتي ولند اگه داري مرشد و مارگريتا ...پس چرا اسمتو نذاشتي ولند اگه داري مرشد و مارگريتا مي خوني؟شايد هم عزازيل ها؟كي مي دونه؟!خوب حالا كه رفتي تو اون آپارتمان كذايي پس مطمئنا سالم نمياي بيرون!ديوونه مي شي و حتما با جاي چنگ يه گربه ي شيطون روي صورتت...من 6 ماهي ميشه خوندمش ولي هنوز با ولند روي پشت بوماي بلند مسكو نشستم و دارم به اون شهر وحشت زده نگاه مي كنم!irenhttp://sanoovania.blogsky.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-74191275183276298382010-06-06T11:27:40.143+04:302010-06-06T11:27:40.143+04:30وای یوسا یوسا ... دقیقن یادم هست به نام یوسا خوانی...وای یوسا یوسا ... دقیقن یادم هست به نام یوسا خوانی نوشتی ... یادت هست؟ و من رفتم سراغ گفتگو درکاتدرال پدرو از 600 -700 بودنش بیحال شدم... کمی خواندم ... پرو بود و بدبختی هایی که به سگ هم رحم نکرده بود و... <br /><br />و اما این تاویل ها ....<br />این روزهاا روزهایتاویل اند ...سانتاhttp://www.saantaa.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-91172214936600417532010-06-06T09:30:54.441+04:302010-06-06T09:30:54.441+04:30خوش به حالت پسر ... بهت حسودیم شد...من عاشق این تق...خوش به حالت پسر ... بهت حسودیم شد...من عاشق این تقارن هام...چه احساس خوبی به آدم دست میده وقتی هیچکدوم از اطرافیان نمی دونند تو در حال تجربه کردن چه اتفاقات خفنی هستی...واااااااای منم می خوام.....دلم یه رمان خوب می خواد....من شنبه دارم میام ایران...نمیر ببینیمتبی تاhttps://www.blogger.com/profile/08334658482895907610noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-89233674607707868942010-06-06T09:19:30.288+04:302010-06-06T09:19:30.288+04:30سلام،
اینی که میگی در حد غرق شدن واقعی توی دنیای د...سلام،<br />اینی که میگی در حد غرق شدن واقعی توی دنیای داستان با کمک و همکاری دنیای اطراف، واقعا معجزه است، عالیه! من چقدر دوست دارم یه دفعه یه همچین حالتی برام پیش بیاد. اگه سر مرشد و مارگاریتا باشه که دیگه محشره ولی خوب من زیاد توقعی نیستم. این اتفاق اگه سر یکی از همین کتاب معمولی ها هم برام بیافته بازم کلاهم رو میندازم بالا.امیرhttp://discretion.persianblog.ir/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-51694196246729647712010-06-06T08:52:10.167+04:302010-06-06T08:52:10.167+04:30به نظرم تابستون كه ميشه يا نزديك ميشه، هوا كه گر...به نظرم تابستون كه ميشه يا نزديك ميشه، هوا كه گرمتر ميشه، مردم همه يه چيزشون ميشه، تو كوچه ما كه به سختي يه خونه ويلايي پيدا ميشه و كلاً زندگي از نوع آپارتماني هست، به مناسبت آغاز گرما هر چند روز يكبار سريال دعوا و سر و صدا از يه خونهاي را داريم، همسايهها به هم بيشتر گير ميدهند، واسه همين من زمستانها را بيشتر ترجيح ميدهم!!!Afsanehhttp://afsanehmk.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-75087683481721340572010-06-06T08:23:19.910+04:302010-06-06T08:23:19.910+04:30این طوری که با ولع از مرشد و مارگاریتا حرف زدی حس ...این طوری که با ولع از مرشد و مارگاریتا حرف زدی حس کردم داره یه چیزی ته ذهنمو قلقک می ده که دوباره بخونمش ! آخه می دونی حسودیم شد! من انقدری که تو داری دربارش حرف می زنی دوونش نشدم ! کتاب گفتگو در کاتدرال رو هم که همین الان دستمه ، تازه شروع کردم این طوری که تو داری می گی احتمالا قراره کلی باهاش ماجرا داشته باشم ! در ضمن ایشالا ابر می رن کنار هم برای تو هم برای «ما» !Anonymousnoreply@blogger.com