tag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post6703604649513180711..comments2023-08-23T13:54:01.522+03:30Comments on زیستن در کلهی تباهشدهی یک اسب: مهUnknownnoreply@blogger.comBlogger23125tag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-38485813158856026422010-08-03T23:45:57.376+04:302010-08-03T23:45:57.376+04:30چرا من تو لینکهای بیشمارت نیستم؟چرا من تو لینکهای بیشمارت نیستم؟Anonymoushttps://www.blogger.com/profile/13148131426021959058noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-29308579339203522342010-07-30T10:31:55.061+04:302010-07-30T10:31:55.061+04:30چند وقت بود نیومده بودم دلم واس وبلاگت تنگیده بود!...چند وقت بود نیومده بودم دلم واس وبلاگت تنگیده بود! خوبی؟شادیhttp://sh-soma.blogspot.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-78113680515556923562010-07-29T21:11:49.320+04:302010-07-29T21:11:49.320+04:30salam
nakhonk haye lazizi boodesh:)
moteasefane in...salam<br />nakhonk haye lazizi boodesh:)<br />moteasefane in modat nemiitoonestam baratoon comment bezaram albate nemiidoonam cheraaa.ama daem weblogetoono mikhoondam,.elham*http://mantic.persianblog.irnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-54989665014410703792010-07-29T13:17:25.320+04:302010-07-29T13:17:25.320+04:30حس زیبایی داشتحس زیبایی داشتسیم باندhttp://www.cafe4confusionmind.blogspot.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-10361052662459780342010-07-29T04:05:16.057+04:302010-07-29T04:05:16.057+04:30توی این مه هاست که گاهی کسی تو زندگی گم میشه.ءتوی این مه هاست که گاهی کسی تو زندگی گم میشه.ءشهابhttp://charcoal.blogfa.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-34831313990899894812010-07-28T12:40:13.490+04:302010-07-28T12:40:13.490+04:30کجا میره ؟کجا میره ؟مهتاhttp://www.azroozha.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-21863170666341170552010-07-28T12:00:08.324+04:302010-07-28T12:00:08.324+04:30سلام،
موندم چه جوری قراره این کامنت های بالا بلند ...سلام،<br />موندم چه جوری قراره این کامنت های بالا بلند رو بخونی. وقتی میبینی شون قیافه ت دیدن داره، نه؟امیرhttp://discretion.persianblog.ir/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-58054558316486198172010-07-28T11:23:33.765+04:302010-07-28T11:23:33.765+04:30تو این شهر خراب شده مه و خیلی چیزهای دیگه شده یه ح...تو این شهر خراب شده مه و خیلی چیزهای دیگه شده یه حسرت.<br />سلام <br />وقتت به خیر<br />(اینو از خودت یاد گرفتم)نعیمهhttp://dokhtarezamin.blogfa.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-42895543339297476792010-07-28T10:46:29.994+04:302010-07-28T10:46:29.994+04:30دست بردار از این ایجاز
ما نقد فیلم میخواهیم به این...دست بردار از این ایجاز<br />ما نقد فیلم میخواهیم به این بلندی...سانتاhttp://WWW.SAANTAA.BLOGFA.COMnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-22850701434196094522010-07-28T09:49:27.668+04:302010-07-28T09:49:27.668+04:30چه وهم انگیز
سلام.
صبح بخیر !چه وهم انگیز<br /><br />سلام.<br /><br />صبح بخیر !مهدیهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-34980508565200955352010-07-28T08:29:05.770+04:302010-07-28T08:29:05.770+04:30از اون نقدهای قوی وسحرآمیز نمی نویسید؟از اون نقدهای قوی وسحرآمیز نمی نویسید؟مهربونnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-61244384136444779872010-07-28T08:02:29.256+04:302010-07-28T08:02:29.256+04:30باید یک سری شعر سرچ کنم معلومه شعر نمی خونم این رو...باید یک سری شعر سرچ کنم معلومه شعر نمی خونم این رو هم ندیدممهربونnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-62109801123627975352010-07-28T07:43:37.997+04:302010-07-28T07:43:37.997+04:30This comment has been removed by the author.Unknownhttps://www.blogger.com/profile/00734177178795268899noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-3109231244786596352010-07-28T07:43:17.732+04:302010-07-28T07:43:17.732+04:30کارل سندبرگ، روزنامه نگار، شاعر و نویسنده ی داستان...کارل سندبرگ، روزنامه نگار، شاعر و نویسنده ی داستان های کودکان، در شهر گیلزبورگ از توابع ایلینوی آمریکا در روز ششم ژانویه ی سال 1878 متولد شد. والدین او با نام های آگوست و کلارا اندرسون سندبرگ مهاجرین سوئدی بودند که سواد چندانی نداشتند. پدر او سه ماه و مادرش تنها چهار ماه به مدرسه رفته و تحصیل کرده بودند. <br />کارل سندبرگ وقتی یک پسر بچه بود تنها زمانی به مدرسه می رفت که فرصت آنرا داشت و بقیه ی وقت خود را صرف کار کردن در جاهای مختلف می کرد. از سیزده تا هفده سالگی به ترتیب راننده ی واگن حمل شیر، پادوی سلمانی، صحنه گردان صحنه ی تئاتر و راننده ی کامیون حمل بار در کوره ی آجر پزی بود. در هفده سالگی به غرب کشور سفر کرد و در میان کارهای دیگری که نام برده شد در مزارع گندم در ایالت کانزاس به کار خرید و فروش گندم پرداخت. او همچنین در هتل ها ظرف می شست و مدتی نیز کار قبلی اش یعنی فروش شیر را ادامه داد و در نهایت هم به نقاشی ساختمان ها پرداخت که اگر جنگ بین اسپانیا و آمریکا رخ نمی داد شاید شغل دائمی وی می شد. اما با شروع جنگ سندبرگ در گروهان سوم لشگر ششم پیاده نظام ایلینوی ثبت نام کرد و به پورتو ریکو اعزام شد. در آنجا در طول خدمت شش ماهه ی خود با یک دانشجو از دانشگاه لومبارد از شهر گیلزبورگ آشنا شد. این آشنایی در او علاقه ی زیادی برای ادامه ی تحصیل ایجاد کرد به طوری که پس از پایان جنگ و بازگشت به خانه با صد دلاری که پس انداز کرده بود به عنوان دانشجوی ویژه در دانشگاه لومبارد نام نویسی کرد. <br />او از سال 1898 تا 1902 در کلاس های دانشگاه شرکت کرد و خرج و مخارج زندگی خود را از راه کار کردن به عنوان سرایدار در سالن ژیمناستیک، زدن زنگ کلاس ها در دانشگاه و گاه تدریس خصوصی فراهم می کرد. در دانشگاه کاپیتان تیم بسکتبال بود. او همچنین ماهنامه ها و گاهنامه های دانشگاه را ویرایش می کرد. در این بین با فیلیپ گرین رایت آشنا شد که یکی از اساتید همان دانشگاه بود. در نتیجه به عضویت انجمن نویسندگان تنگدست (Poor Writers’ Club) درآمد. این انجمن که توسط رایت تشکیل شده بود به اعضا این فرصت را می داد تا اشعار و قطعاتی را که به نثر نوشته بودند برای یکدیگر خوانده و نقد و بررسی نمایند. <br />پس از اتمام دانشگاه، سندبرگ برای مدتی به مسافرت پرداخت و فیلم های شرکت آندروود و آندروود (Underwood and Underwood) را به فروش می رساند. بین سال های 1907 و 1908مدیر محلی حذب سوسیال-دموکرات ویسکانزین بود. سپس به کار روزنامه نگاری مشغول شد و در میلواکی در روز پانزدهم ژوئن سال 1908 با خانمی به نام لیلیان استایکن ازدواج کرد. از سال 1910 تا 1912 منشی امیل سیدل، اولین شهردار سوسیالیست میلواکی شد. پس از رفتن به شیکاگو برای مدتی به روزنامه ی سیستم (System) پیوست و پس از آن به ان. دی. کاکرن در راه اندازی یک روزنامه با نام دی بوک (The Daybook) کمک کرد. وقتی این روزنامه در سال 1917 بسته شد به عضویت روزنامه ی شیکاگو دیلی نیوز درآمد. در سال 1918 در سمت گزارشگر اتحادیه ی صنف روزنامه نگاران به کشورهای نروژ و سوئد سفر کرد. پس از بازگشت از این سفر به روزنامه نگاری در روزنامه ی دیلی نیوز پرداخت. <br />بعد پشت سر گذاشتن دانشگاه، سندبرگ همچنان به نوشتن شعر ادامه داد و در سال 1904 شخصاً اولین مجموعه ی شعرش را با عنوان در نشاطی بی پروا (In Reckless Ecstasy) منتشر کرد. اسپانسر این مجموعه آقای فیلیپ گرین رایت بود. اما تا سال 1914 کسی او را بعنوان شاعر نمی شناخت. در این سال بود که مجله ی شعر (Poetry: a Magazine of Verse) تعدادی از اشعار وی را چاپ کرد. در میان این اشعار شعر شیکاگو نیز قرار داشت که برنده ی جایزه ی لوینسن شد. در سال 1916 اولین مجموعه ی کاملش را با نام اشعار شیکاگو (Chicago Poems) چاپ کرد که به دنبالش مجموعه های دیگری نیز چاپ شد. شعرهای او اغلب در قالب شعر نو نوشته شده بود. <br />سندبرگ به مدت چند سال در ایالات مختلف آمریکا به سفر پرداخت و شعر خوانی و سخنرانی می کرد. ترانه های محلی را به صورت آواز می خواند و برای کتاب چنته ی چکامه های آمریکایی (American Songbag) که در سال 1927 به چاپ رساند مطلب جمع آوری می کرد. <br />دو بار در سال های 1919 و 1921 به صورت مشترک برنده ی جایزه ی انجمن شعر آمریکا شد. در سال 1923 از دانشگاه لومبار دکترای افتخاری دریافت کرد. او که پدر سه فرزند دختر بود تا پایان عمرش در شهر المهرست (Elmhurst) ایلینوی زندگی کرد.Unknownhttps://www.blogger.com/profile/00734177178795268899noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-14846330949140717142010-07-28T07:42:45.005+04:302010-07-28T07:42:45.005+04:30The Hangman At Home
What does the hangman think ...The Hangman At Home <br /><br />What does the hangman think about <br />When he goes home at night from work? <br />When he sits down with his wife and <br />Children for a cup of coffee and a <br />Plate of ham and eggs, do they ask <br />Him if it was a good day’s work <br />And everything went well, or do they <br />Stay off some topics and talk about <br />The weather, baseball, politics <br />And the comic strips in the papers <br />And the movies? Do they look at his <br />Hands when he reaches for the coffee <br />Or the ham and eggs? If the little <br />Ones say, Daddy, play horse, here’s <br />A rope—does he answer like a joke: <br />I seen enough rope for to-day? <br />Or does his face light up like a <br />Bonfire of joy and does he say: <br />It’s a good and dandy world we live <br />In. And if a white face moon looks <br />In through a window where a baby girl <br />Sleeps and the moon gleams mix with <br />Baby ears and baby hair—the hangman— <br />How does he act then? It must be easy <br />For him. Anything is easy for a hangman, <br />I guess.Unknownhttps://www.blogger.com/profile/00734177178795268899noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-21262515998184999192010-07-28T07:42:15.186+04:302010-07-28T07:42:15.186+04:30وقتی مأمور اعدام به خانه باز می گردد
به چه چیز م...وقتی مأمور اعدام به خانه باز می گردد <br /><br />به چه چیز می اندیشد مأمور اعدام <br />شب هنگام که از سر کاربه خانه باز می گردد <br />آنگاه که با زن و فرزندانش می نشیند <br />تا فنجانی قهوه بنوشد <br />یا بشقابی نیمرو بخورد <br />آیا آنها از او می پرسند: <br />«روز کاری خوبی بود؟» <br />«همه چیز مرتب بود؟» <br />و یا برای پرهیز از این پرسش ها <br />از بیس بال و سیاست و هوا <br />و فکاهی خنده دار روزنامه ها و یا فیلم ها سخن می گویند؟ <br />آیا آنها به دست هایش نگاه می کنند <br />وقتی برای قهوه یا نیمرو دراز می کند؟ <br />اگر کودکان خردسالش بگویند: <br />«بابا، بیا اسب بازی کنیم. ایناهاش <br />این هم طناب.» <br />آیا او به شوخی خواهد گفت: <br />«امروز به حد کافی طناب دیده ام.» <br />و یا شادمانی در چهره اش موج برمی دارد و می گوید: <br />«معرکه است دنیایی که توش زندگی می کنیم.» <br />واگر ماه <br />با صورت سفیدش از میان پنجره <br />به دخترک کوچکی که در خواب است بنگرد <br />و روشنایی اش با مو و گوش های نوزاد درآمیزد <br />مأمور اعدام <br />چگونه رفتار خواهد کرد؟ <br />باید برایش آسان باشد. <br />فکر می کنم <br />هرچیزی برای مأمور اعدام آسان است.Unknownhttps://www.blogger.com/profile/00734177178795268899noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-44160240214489292752010-07-28T01:08:19.215+04:302010-07-28T01:08:19.215+04:30بهتر شودی؟ سر حالی؟ به نظر بی حوصله میای؟بهتر شودی؟ سر حالی؟ به نظر بی حوصله میای؟Hasti.Nhttps://www.blogger.com/profile/11991105104558863882noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-78889871571257105952010-07-27T22:26:29.524+04:302010-07-27T22:26:29.524+04:30در پسه پشته اینکه زندگی گویندش باید باشد دری که بر...در پسه پشته اینکه زندگی گویندش باید باشد دری که برای برگشتن و نبودن بن بست ها به باغی برسند از گیلاس -از تو-از دردAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-35800152356060601852010-07-27T17:52:26.516+04:302010-07-27T17:52:26.516+04:30inja cheghadr avaz shode,hata neveshtehash
shoma c...inja cheghadr avaz shode,hata neveshtehash<br />shoma chetor?haafezhttp://haafez.netnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-53286596908167608642010-07-27T14:49:54.067+04:302010-07-27T14:49:54.067+04:30سلاام
اگه ادبیات نبود تو این جور موقعیت هایی کشنده...سلاام<br />اگه ادبیات نبود تو این جور موقعیت هایی کشنده برای بیان احساسات و حالاتمون باید چه گهی می خوردیم نمی دو نم !!زکریاhttps://www.blogger.com/profile/00549992645507141435noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-7046764491437140572010-07-27T13:49:53.434+04:302010-07-27T13:49:53.434+04:30حالا چی شد که گذاشتیش؟حال و هوای این روزاتو داشت ی...حالا چی شد که گذاشتیش؟حال و هوای این روزاتو داشت یا فقط هدف شاعرش یود؟dream_runnerhttp://www.dreamrunner89.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-54466992181949348322010-07-27T13:29:55.091+04:302010-07-27T13:29:55.091+04:30چه مقتدرانه و بزرگ حرکت می کند این مه
یا به قول عا...چه مقتدرانه و بزرگ حرکت می کند این مه<br />یا به قول عادل چه می کنه این مه!!سامhttp://www.baranebahari7javid.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2091439081273506160.post-44796064637981724462010-07-27T12:35:24.299+04:302010-07-27T12:35:24.299+04:30دلم برای مه سوختدلم برای مه سوختنسیمhttp://valoog.persianblog.irnoreply@blogger.com