شب دراز (داستان كوتاه)/ ابراهيم گلستان
يك زندانيان، كه همكارش سعي مي كند با زن هايي كه براي ملاقات شوهرشان مي آيند بخوابد؛ ايده به اين توانايي
روبروش يك بطر عرق؛ تمهيد مناسب براي ادامه
تصاوير ماليخوليايي، سطرهاي ماليخوليايي تر، استفاده از ضمير ها به صورتي كه مرجع شان را از دست بدهند، همه ي اين تكنيك ها را ابراهيم گلستان سال 1326 اورده است.
از همه جذاب تر استفاده از صداي كارخاته در پس زمينه – اين را در ميان امروز و فردا به طرزي شاهكار درآورده – به صورت يك نشانه ي تاويل پذير و تعميم دهنده
ياد صحنه اي از پاريس تگزاس مي افتم كه در سكوت ميان دو برادر صداي سوت قطاري مي ايد كه من هميشه فكر مي كنم اين مغز برادر تراويس بود كه سوت كشيد نه قطار
دارم فكر مي كنم، ابراهيم گلستان چقدر جلوتر از زمانه ي خودش بوده و چقدر زيادند آدم هايي كه حسودي شان مي شود به ابراهيم گلستان و تمام سعي شان را مي كنند ابراهيم گلستان را آدمي معمولي نشان بدهند كه به خاطر ارتباطش با انگليسي ها و دربار اسم درآورده. فكر مي كنم بعضي وقت ها باعرضه بودن هم اينجا چيز بدي به حساب مياد.
salam baz omadam man
ReplyDeletefarda emtehan daram ama too net veloam bah bah
on sedaye soote ghatar shayad vase maghze ostade mane (ke hanooz laye jozvaro baz nakardam ) vaghti ke dare varaghamo tasih mikone
movafagh bashi
و اين تكنيكها تازه امروز دارند اجرا ميشن
ReplyDeleteshayad ham ma aghabim...
ReplyDeleteسلام شاه رخ جان
ReplyDeleteاطاعت امر کردم با پست جدید
میدونم تو فاز کارای تو نیست اما چون تو گفتی منم قبول کردم باید حتما بیای منتظرتم عزیز
با طنابی پوسیده
به چاه میروم
برای آبی گندیده
که بکوبم در هاون
عباس کیا رستمی
فدات نادیا
هي ميدويم .. ميخريم .. ميخونيم و تازه ميبينيم نسل ما كجا و نسل ابراهيم گلستان ها كجا.
ReplyDelete