من هميشه به چيزي اعتقاد داشته ام به اسم جوهر سينما؛ همان چيزي كه باعث مي شود گاهي فيلمي با كارگرداني ضعيف يا بازي هاي ضعيف يا . . . فيلم خوبي باشد و فيلمي ديگر با بازي هاي خوب، كارگرداني خوب، فيلمنامه خوب و . . . فيلم خوبي نباشد؛ بادبادك باز كارگرداني خوبي دارد، فيلمنامه خوبي دارد، اشارات قشنگي به زندگي آدم ها و فرهنگ و رسوم مردم مي شود و كلي نكته هاي خوب ديگر؛ به قول راجر ايبرت اين فيلم دارد به ما مي گويد كه مهاجريني كه به كشور هايي مثل امريكا مي آيند و شغل هاي دست پاييني دارند در مملكت خودشان كسي بوده اند (مثل سرهنگ ِ ايراني ِ خانه اي از شن و مه) با اين حال نمي دانم چرا اين فيلم به دل من ننشست؛ مجبورم به همان استدلال آغازين برگردم، جوهر سينما را نداشت.
دوستاني كه رمان بادبادك باز را خوانده اند و مي توانند مقايسه تطبيقي داشته باشند لطفا اعلام نظر نمايند.
The kite Runner : بادبادك باز
محصول 2007 آمريكا
كارگردان: مارك فارستر
نويسنده: ديويد بنيوف بر اساس رمان بادبادك باز نوشته خالد حسيني
122 دقيقه رنگي
بازيگران: خالد عبداله (امير)، زكريا ابراهيمي(كودكي امير)، احمدخان محمودزاده (كودكي حسن)، همايون ارشادي (بابا)، نبي تنها (علي)، علي دانش بختياري (سهراب)، آتوسا ليوني (ثريا)، عبدالسلام يوسف زايي (آصف)، الهام احساس (كودكي آصف)
+ يكي از دوستان ِ خيلي خوبم كه همزمان يكي از منابع فيلميم هم هست بلاگشو – شب نوشت هايي براي نخواندن - راه اندازي كرده؛ به دلايل مختلف پيشنهاد مي كنم بهش سر بزنين؛ خوش تيپ بودن، خوش سليقه بودن، با كلاس بودن و از همه مهمتر به خاطر آرشيو حسرت برانگيز فيلمش!
كتاب «بادبادك باز» را همان موقع كه ترجمه شد، خواندم. با وجود تمام تبليغات منفي كه پشت نويسندهاش بود، كتاب را دوست داشتم و بعد كه شنيدم فيلمي از روي آن در حال ساخت است بيصبرانه منتظر شدم تا بدستم برسد.
ReplyDeleteفيلم را كه ديدم، از ديدنش پشيمان شدم. با خودم گفتم كاش فيلم را نميديدم تا مزه كتاب همچنان برايم باقي ميماند.
سلام شاهرخ
ReplyDeleteکتابش ترجیح دادم
راستی فیلم اسامه از سینمای افغانستان خیلی خوب بود
من اگه كارگردان بودم هيچ وقت از روي يه كتاب معروف فيلم نمي ساختم...چ.ن هميشه نتيجه اش داغونه....بادبادك باز هم همين طور..صد البته كتاب از فيلم بهتره!
ReplyDeleteبله...
ReplyDeleteرفتم به وبلاگ دوستت سرزدم. خیلی باحال بود .چند تا پستش رو خوندم.
مرسی برای معرفی.
بادبادک باز بد نبود اما عالی هم نبود.
سلام
ReplyDeleteمن هم کتابش رو خوندم و هم فیلمش رو دیدم. خوب نمیتونم لذتی که از هر کدوم رو بردم با هم مقایسه کنم. ولی میتونم بگم اگه کتابش رو قبلا نخونده بودم، با دید فیلم هم خیلی حال نمیکردم.
هم کتاب رو خوندم و هم فیلم رو دیدم و به همه توصیه کردم کتاب رو بخونن و فیلم رو نبینن. راستش فیلم اصلاً در بیان احساسات شخصیت های امیر و حسن موفق نبود و به دل نمی نشست.
ReplyDeleteمن متخصص سینما نیستم ولی از بازی ها هم خوشم نیومد. شخصیت بابا تو کتاب کجا و بازی همایون ارشادی کجا.
راستی یه سوال تو خودت به جن و پری اعتقاد داری که از من می پرسی؟
فكر كنم اين هم از اون فيلنهايي باشه كه اگه كتابش را خوندي نبايد ببينيش تصوير ذهني ات را خراب مي كنه
ReplyDeleteفكر كنم اين هم از اون فيلنهايي باشه كه اگه كتابش را خوندي نبايد ببينيش تصوير ذهني ات را خراب مي كنه
ReplyDeleteاين چيزي را كه تو گفتي اتفاقاً من هم خيلي قبول دارم ولي من اسمش را مي گذارم "روح" اثر كه باعث ميشود تكنيكي و فني و مرده نباشد بلكه زنده باشد و حي و حاضر. واژه جوهر به نظرم يك جورهايي مسائل ماهوي سينما را به ذهن متبادر مي كند و زياد رسا براي منظورت نيست.
ReplyDeleteمیشه یه نفر به من بگه که کدوم اقتباس سینمایی از آثار ادبی موفق از کار دراومده ؟ تقریبا همه با هم موافقیم که سینما چون تخیلت رو محدود می کنه همیشه چند گام از ادبیات عقب تره . اما فکر می کنم فیلم به خوبی تونسته که اقلیم جغرافیایی و شرایط انسانی افغانستان رو به جهان معرفی بکنه . قرابت های فرهنگی زیادی که بین فرهنگ ایران و افغانستان هست هم به دلپذیری فیلم برای مخاطب ایرانی کمک می کنه
ReplyDeleteمیگن وقتی به هیچکاک گفتن که از "جنایات و مکافات " یه فیلم بساز . جواب داد : این کتاب شاهکاره سینما نمی تونه هیچ چیزی بهش اضافه کنه
ReplyDeleteنه خوندمش ونه دیدمش ...
ReplyDeleteبی ربط : در مورد خوش تیپی وبلاگ رفیقت گفتی ، یاد یه یکی از استادام افتادم که هر چی بیشتر خودمونو شبیه گربه شِرِک می کردیم و مظلوم نمایی می کردیم تا کمتر درس بده و ...می گفت همه حرفای شما درست ولی من نمی تونم کاری بکنم به یک دلیل خیلی قانع کننده ؛ مشکل خوش تیپیتونو حل کنید تا من با شما کنار بیام ...آخه شما خیلی خوش تیپ هستید حیف شما نیست که از خیلی چیزها با خبر نشوید !!!!
بیشتر نظرم به ذکریا نزدیکه!
ReplyDeleteنه خوندمش ونه دیدمش ...
ReplyDeleteبی ربط : در مورد خوش تیپی وبلاگ رفیقت گفتی ، یاد یه یکی از استادام افتادم که هر چی بیشتر خودمونو شبیه گربه شِرِک می کردیم و مظلوم نمایی می کردیم تا کمتر درس بده و ...می گفت همه حرفای شما درست ولی من نمی تونم کاری بکنم به یک دلیل خیلی قانع کننده ؛ مشکل خوش تیپیتونو حل کنید تا من با شما کنار بیام ...آخه شما خیلی خوش تیپ هستید حیف شما نیست که از خیلی چیزها با خبر نشوید !!!!
من کتاب رو بعد فیلم خوندم
ReplyDeleteبا اینکه فیلمش فوق العاده ضعیف بود ولی خیلی بهم کمک کرد که بهتر تجسمش کنم
زکریا جا به نظر من برباد رفته به قشنگی ی کتابش بود. حتا به جزئیاتش هم دقت شده بود.
ReplyDeleteخب؟
باد بادك باز رو شايد يك سال پيش ديدم شايد بيشتر، از يه جاهاييش خوشم اود...مثلا از اون ديالگ راجع به مرواريد و اشك هاو جواب حسن كه پرسيد خوب چرا يه پياز پوس نكند... البته فكر مي كنم دليل اين ها فيلمنامه فيلمه كه به كتاب مربوط مي شه بيشتر تا به فيلم و در واقع فيلم برام صحنه ي به ياد موندني اي نداشت، كتابش رو هم نخوندم، شايد به همون دليل كه پير مرد و دريا رو نخوندم!
ReplyDeleteفک کنم چون فیلم جزئیات دقیقی رو که کتاب از افغانی ها در اختیار میذاشت نداشت
ReplyDeleteسلام هنوز فیلم رو ندیدم ولی شنیدم قوی نیست اما رمانش رو خیلی دوس دارم قشنگ بود
ReplyDeleteداستان را خواندم. فيلم را درست و حسابي نديدم. بذار ببينم نظرمو مي گم
ReplyDeleteبلاخره اين فيلم روبان سفيد و راز چشم هايش بدستم رسيد
راستي ممنون از آدرسي که معرفي کردي
ReplyDeleteخيلي عالي بود