ليزاوتا از يك طرف ابزاري است براي معرفي آلينا به عنوان مقتول اصلي كه همانطور كه در پست ِ آلينا ايوانونا گفتم قيافه ي نسبتا دوست داشتني اش در كننراست با قيافه ي زشت ِ آلينا قرار مي گيرد و از طرفي ابزاري است براي اينكه نتوانيم با هيچ فلسفه اي قتل را توجيه كنيم؛ اگر آلينا نزول خور است ايزاوتا نيست اگر آلينا بدرفتار و بد اخلاق است ليزاوتا نيست اگر آلينا ظالم است ليزاوتا مظلوم است؛ اگر ليزاوتا كشته نمي شد بعضي فلسفه ها كارشان براي توجيه جنايت راسكلنيكف راحت بود اما داستايفسكي با ورود ليزاوتا به داستان دهان ِ آنها را گل مي گيرد.
راست میگی به این فکر نکرده بودم راست میگی
ReplyDeleteاما ناچار شد اونو بکشه قبول داری کشتن اون طراحی نشده بود
ReplyDeleteمرسی...
ReplyDeleteمرسی...
مرسی...
کشتن اون یه اتفاق بود.. من شهادت میدم :))
ReplyDeleteاین روزا فرصت سر خاروندن رو هم ندارم ...شب و روزام باهام قاطی شدند .
ReplyDeleteحتما حتما می بینمشون .
سلاام صبح بخیر
بالایی من بودم
ReplyDeleteمنطقی...
ReplyDeleteشهودی کیلویی چند؟
حالا من احساس خودمو نوشتم. تو شاید چیز دیگه ای برداشت کنی.
اصلن فیلمه در مورد اینکه راز دیگران کشف کنی نیست. فقط می گه همه رازهایی دارن.
دختره خیلی زود از خیلی چیزا سردر میاره. باهوشه. چه ربطی به شهود داره؟
فکر کنم بد نوشتم.
خب برو ببینش دیگه.
تو باعث شدی امسال برای من سال " اعتماد به نفس مضاعف " باشه
ReplyDeleteممنون
:)
صدا
سلام،
ReplyDeleteاین راسکلینکف هر کاری که کرده بازم برای من یه چهره محبوبه. برای منی که از نوشته های تو با هاش آشنا شدم. حالا سئوالم اینه، که آیا خوندن خود داستان هم همچین حسی رو نسبت به راسکلینکف به خواننده القا میکنه؟
انقدر راجع به این کتاب می نویسی که پس از سال ها که از خوندنش می گذره دوباره برم بخونمش
ReplyDeleteدر مورد آی دی منظورم همون آدرس ایمیل بود
بعدشم اشتباهی برای وبلاگ دوستم کامنت گذاشته بودی
بايد اين کتاب جنايات و مکافات را بخونم
ReplyDeleteخب من این جنایت و مکافات رو نخوندم، و اون مونشت رو هم خوب ندیدم، البته دریمرز رو دیدم و کلی هم کیف کردم...اما نخواستم پست ایرج کریمی رو از دست بدم... چند تار مو رو ندیدم، از کنار هم می گذریم را دوبار دیدم و خوشم هم ازش آمد و دلنشینم شد، اگر داشتم باز می دیدمش، اما باغ های کندلوس... خیلی عالی بود چند بار دیدمش و بعد باز هم می بینمش
ReplyDeleteمن عاشق آن سکانس معجزه ام همان سکانس تو بیمارستان و البته خیلی صحنه و دیالوگ ها و اشاره به آرمانهای دیروز، مثلا آنجا که یکی از مردها که تئاتر(؟) را ول کرده بود و ... همان که می گفت" همه ی کتابایی که تو خوندی مشق شب منم بوده.." خیلی خوب بود
ReplyDeleteپیکان بزن بغل
مرسی رفیق
ReplyDeleteخیلی لطف داری
راستی شما فیلم la bella noiseus
رو دیدی؟
فکر کنم دیکته اش اینجوری بود
من فقط پارت 1 رو دیدم
2ش رو ندارم
معنی اسمش چی میشه؟
خوب می بینم که اینجا همچنان بحث فیلم و اینا ادامه داره ... فعلا تنهاتون می ذارم تا بعد :دی
ReplyDeleteای خدا
ReplyDeleteمن چقدر باید خجالت بکشم که بگم جنایت و مکافات رو نخوندم. آخه به من هم می گن آدم کتاب خون؟