همه جا هستم در مقابل بادی که می وزد و هیچ چیزی کهکنار نمی رود.... با مطالب اخیر شما این به ذهنم خطور کرد....
این عنوان وبلاگ و اون درباره مطلب روان آدمو پریشون می کنه شدید چه عشق عجیبی در پست مطلب اخیرتون موج می زنه درکش نمی کنم! البته کندذهنی هم مزیدی برعلته شاید
شاعر شدی
ReplyDeleteعاشق شدی شاعر؟
ReplyDeleteهمه جا هستم در مقابل بادی که می وزد و هیچ چیزی کهکنار نمی رود....
ReplyDeleteبا مطالب اخیر شما این به ذهنم خطور کرد....
این عنوان وبلاگ و اون درباره مطلب روان آدمو پریشون می کنه شدید
چه عشق عجیبی در پست مطلب اخیرتون موج می زنه درکش نمی کنم!
البته کندذهنی هم مزیدی برعلته شاید
براي مزخرف ترين گناه عمرم و مرده شوري كه قرار است هيكل مرا ببرد:
ReplyDeleteBARAN-BARG.BLOGFA.COM
به روز شد...
اوووه! چه خبر است اینجا. یک عمر حرفهای دلت را خوب چرا نمیزدی که جمع شوند و خرد شوند و هایکو وار بیرون بریزند
ReplyDeleteجنگل حس شعر بهت میده یا فقط حس شعر گفتن واسه جنگل رو داری؟!
ReplyDeleteسلام خوبی؟
همون پرنده که به عشق خورشید رفته بالای بالا و پرش سوخته ؟؟؟
ReplyDeleteقشنگ بود رفیق...
ReplyDeleteخيلي زيبا مي شه
ReplyDelete