اگر رنگ زرد تمام شود
با چه نان بپزيم؟
از كتاب:
راستي چرا
سروده ي پابلو نرودا
ترجمه احمد پوري
نشر چشمه
چاپ اول : بهار 88
91 صفحه ' 2000 تومان
گاهي احساس مي كنم هنوز شعر نمرده است
اما اين احساس فقط گاهي به من دست مي دهد
فقط گاهي
به ندرت
گاهي كه يغما توفاني نيست.
dusesh nadaram neruda ro
ReplyDeleteشاه رخ ، ظرافت جوجه تیغی رو خوندی ؟
ReplyDeleteفکر می کنم نشر نگاه چاپ کرده بود. موریل باربری.
هه کجای کاری که خر من کمرش شکسته بسکه بار زندگی خودمو کشیده
ReplyDeleteجنگل هفتت بد نبود . ولی در مورد بقیه .
ReplyDeleteحال شما چطوره قربان؟ خوبین؟ خوشین؟سرحالین؟ اوضاع روبراهه . و از این حرفها
باید بخرمش
ReplyDeleteنرودا نه! مثل یوسا !
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteیعنی یغما فقط گاهی توفانی نیست؟
سلام
ReplyDeleteبراي آنكه از همه آنچه كه به اسم شعر ميآيد فقط بعضي از آنها به واقع شعر هستند
برقرار باشيد
محض گذاشتن كامنت
ReplyDeleteنسبت به پابلو نرودا خوشبین نیستم...
ReplyDeleteغم نان اگر بگذارد
ReplyDeleteما به خدا هم خواهیم اندیشید
به بودن
به بهتر بودن
به نبودن
به شدن به بهتر شدی ...
آی اسفندیار مغموم...
آی کسی نیست خدایی کند؟
یک نفر آهسته صدایی کند؟
یک نفر آهسته صدایم کند
از تب این فتنه رهایم کند
.شرح همین بس که تمنا زنم
دیده ی تفدیده به دریا زنم
هست و کسی هست که آتش شده
ابری چشمان خدا رش شده ...
...
یغماتو وقتی لس و بی طوفان و بی آغاز ه بی انجام هست دوست دارم
یغما باید ساکت باشه.یغماتو بازم عشق است!
در پست قبلی اشتباهاتی شد.
ReplyDeleteبشه .
تفتیده نه تفدیده
شرحه نه شرح
..
///
ای روزگار
همون گاهی هم خوبه که هست ..
ReplyDeleteباز خوبه همون "گاهی " هست
ReplyDeleteبا حسرت شاید...
ReplyDelete....
....
در مورد یغما هم، موقع نوشتن کاملا بیادت بودم... همین کافییه برای هردومون!
شعر؟!؟
ReplyDeleteراستی چرا
جالب بود
ReplyDeleteولي راستش اين يکي رو نمي خرم
This comment has been removed by the author.
ReplyDeleteطفلکی ها
ReplyDeleteچه چیزی لازم است تا در این سیاره
بتوان در آرامش با یکدیگر عشق بازی کرد؟
هر کسی زیر ملافه هایت را میگردد
هر کسی در عشق تو دخالت می کند
چیزهای وحشتناکی می گویند
در باره ی مرد و زنی که
بعد از آن همه با هم گردیدن
همه جور عذاب وجدان
به کاری شگفت دست می زنند
با هم در تختی دراز می کشند
از خودم می پرسم
آیا قورباغه ها هم چنین مخفی کارند
یا هر گاه که بخواهند عطسه می زنند
آیا در گوش یکدیگر
در مرداب
از قورباغه های حرامزاده می گویند
و یا از شادی زندگی دوزیستی شان
از خودم می پرسم
آیا پرندگان
پرندگان دشمن را
انگشت نما می کنند؟
آیا گاو های نر
پیش از آنکه در دیدرس همه
با ماده گاوی بیرون روند
با گوساله هاشان می نشینند و غیبت می کنند؟
جاده ها هم چشم دارند
پارک ها پلیس
هتل ها، میهمانانشان را برانداز می کنند
پنجره ها نام ها را نام می برند
توپ و جوخه ی سربازان در کارند
با مأموریتی برای پایان دادن به عشق
گوشها و آرواره ها همه در کارند
تا آنکه مرد و معشوقش
ناگزیر بر روی دوچرخه ای
شتابزده
به لحظه ی اوج جاری شوند.
من عاشق رنگ زردم
ReplyDelete