sala,m اين دسته بندي كه نوشته مي شه در وب شما به نام شعر يك جورهايي داره نادلچسبي مي كنه چون تو اين دو سالي كه خوندم وب رو اين شعر يعني تنلي براي نوشتن رخوت و كسلي بي حوصلگي
می ترسم برای اینکه این جنگل خیلی شبیه خودت بشه، توی یکی دو تا شعر آینده، به جای اکسیژن از درخت هاش گاز کربنیک بیرون بدی. باور کن داره به همون سمت پیش میره.
چه شعر زیبایی!مثل اسطوره های کهن
ReplyDeleteچه شعر زیبایی!مثل اسطوره های کهن
ReplyDeleteچه شعر زیبایی!مثل اسطوره های کهن
ReplyDeleteچه شعر زیبایی!مثل اسطوره های کهن
ReplyDeleteچه شعر زیبایی!مثل اسطوره های کهن
ReplyDeleteچه شعر زیبایی!مثل اسطوره های کهن
ReplyDeleteمشکل اصلی همون بی دلبریه عزیز دل برادر
ReplyDeleteتنهایی و حزن دل انگیزتو عشق می کنم.خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد؟
ReplyDeleteمرا برد به قصه هاي بچه گيها
ReplyDeletesepaas
ReplyDeletesepaas
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteجنگل آواره خیلی ترکیب قشنگی نیست . کاش عوضش کنی
ich liebe dish
ReplyDelete" " "
" " "
" " "
" " "
" " "
بر گردنم مهره اي متبرك
ReplyDeleteاز امامزاده اي نيمه ويران
همه تمرکز من این روزها روی همین تصویرهاست در شعر و چه تصویر بدیعی
داشت جنگل 10
حرف نداری رفیق خوبم
دوستدار تو : ناجور
اهل كدوم شهري؟
ReplyDeletesala,m
ReplyDeleteاين دسته بندي كه نوشته مي شه در وب شما به نام
شعر يك جورهايي داره نادلچسبي مي كنه
چون تو اين دو سالي كه خوندم وب رو
اين شعر يعني تنلي براي نوشتن
رخوت و كسلي
بي حوصلگي
این قصه های شبیه به هم.. تو هم جنگل داری..
ReplyDeleteبوي خوب گندم
ReplyDeleteبوي گندم مال من هرچي كه دارم مال تو
يه وجب خاك مال من هرچي ميكارم مال تو
اهل طاعوني اين قبيله مشرقيم
تويي اين مسافر شيشهاي شهر فرنگ
پوستم از جنس شبه پوست تو از مخمل سرخ
رختم از تاوله تنپوش تو از پوست پلنگ
تو به فكر جنگل آهن و آسمون خراش
من به فكر يه اتاق اندازه تو واسه خواب
تن من خاك منه ساقه گندم تن تو
تن ما تشنهترين تشنه يك قطرهي آب
شهر تو شهر فرنگ آدمهاش ترمه قبا
شهر من شهر دعا همه گنبدهاش طلا
تن تو مثل تبر تن من ريشه سخت
طپش عكس يه قلب مونده اما رو درخت
نبايد مرثيهگو باشم واسه خاك تنم
تو آخه مسافري خون رگ اينجا منم
تن من دوست نداره زخمي دست تو بشه
حالا با هركي كه هست هركي كه نيست داد ميزنم
بوي گندم مال من هرچي كه دارم مال من
يه وجب خاك مال من هرچي ميكارم مال من
بوي گندم مال من هرچي كه دارم مال من
يه وجب خاك مال من هرچي ميكارم مال من
سلام،
ReplyDeleteمی ترسم برای اینکه این جنگل خیلی شبیه خودت بشه، توی یکی دو تا شعر آینده، به جای اکسیژن از درخت هاش گاز کربنیک بیرون بدی.
باور کن داره به همون سمت پیش میره.
امروز که دیگه امامزاده ی ویران نداریم ، هر چی امامزاده و مسجد هست آباده ، تنها چیزی که این سال ها آباد شده
ReplyDeleteمساله اینه که همه باید دیو رو دم ِ کوره راه ببینن تا نترسن
ReplyDeleteنبودم که به روز کنم، یه جایی بودم وحشی، جنگل نداشت ولی تا دلت بخواد دشت بود و کوه...به زودی به روز میشه
ReplyDelete