ليوتار در مقاله ي " پاسخ به پرسش :پسامدرنيسم چيست ؟ " مي گويد : يك اثر تنها هنگامي مدرن مي شود كه اول پسامدرن بوده باشد. به اين ترتيب پسامدرنيسم نه در انتهاي مدرنيسم بلكه در مرحله ي زايش آن قرار دارد و اين مرحله اي ست ثابت .
اين را ازين جهت گفتم كه هنوز هستند كساني كه فكر مي كنند دوران مدرنيسم تمام شده و الان دوران پست مدرنيسم است . آسان ترين نگاه ِ ممكن شايد همين باشد نگاه ِتاريخي ؛ اما مدرنيسم كه فقط يك برهه ي تاريخي نيست بيش از آن مشخصه ي تمدن ما ست - اينكه مي گويم ما ، ما انسان ها ي روي كره ي خاكي منظورم هست ، وگرنه بر كسي پوشيده نيست كه يكي از افتخارات ِ بنده غربزدگي م هست ! –
يك نتيجه ي خوشكل ِديگر هم من از حرف ليوتار مي گيرم : مي خواهيم يك اثر هنري خلق كنيم ( مثلا يك رمان ) به اندازه ي كافي شاهكار هاي خيلي بزرگ خلق شده اند ، صد سال تنهايي ، كوري ، خنده در تاريكي ، . . . . بايد دست برد در خطوطي كه آثار بزرگ برآن رفته اند وگرنه نهايت هنر مي شود توليد اثري كه به مثابه ي ويروس ضعيف شده ي كارهاي بزرگ است . بايد به قواعد پيشين شك نكرد امتحان شان را پس داده اند قاعده هايي ديگر بنا بايد كرد .
9 comments:
من هم تا حالا فکر می کردم پست مدرنیسم یعنی بعد از مدرنیسم...مرسی که یه چیز جدید یاد دادی
جالب بود
مرسی
..
كامنتدونی هردوشون بازه، فكر میكنم امشب سرور هالواسكن اشكال پيدا كرده.
دوست دارم نظرتان را راجع به داستانم بدانم. اگر لطف کنید.
darang.wordpress.com
با حرف دوست عزيزم ليوتار موافقم و اينكه بيا بنا كنيم يه چيزي از (( تازه )) را موافقتم بد جور
کریستین بروک رز معتقد است این اصطلاح به معنای مدرن تر از مدرن است یا به عبارتی به معنای مدرنیستی ترین.اما امثال لیوتار معتقدند اصلا پسامدرنیسم رخ نداده.گرچه مک هیل از او هم تندتر می رود و می گوید پسامدرنیسم مدلول خارجی ندارد
جالب بود.
اِ! اینجا چرا این شکلی شده! قبلا اینجوری نبودا ! قالب قبلیه بهتر بودا !
هيچ قاعده اي در هنر نيست كه نتوان قرباني قاعده ي ديگري كرد
بتهون
Post a Comment