مقاله ي وانموده ها ي بودريار با جمله اي از كتاب ِ جامعه شروع مي شود ، اما اين جمله در كتاب ِ جامعه نيست ! اين جمله دارد وانمود مي كند كه از كتاب جامعه است ؛ اين خلاقيت ِبودريار را مي رساند كه با چنين ترفندي شروع مي كند ؛ به نظرم اين عبارت بايد خوشحال باشد كه ابتداي مقاله ي بودريار آمده نه در كتاب جامعه ، حتا اگر خوشحال هم نباشد نمي تواند ناراحت باشد . اين عبارت اصيل است و دارد كار خودش را مي كند .اين عبارت يك وانموده است وانموده اي كه دارد علامت ِسرتيتر بودن را از خود بروز مي دهد و به همين خاطر نمي توان آن را از بالاي مقاله كشيد پايين ، اين عبارت همان قدر سر تيتر است كه عبارتي از كتاب جامعه در شروع ِمقاله اي ديگر و بودريار هر چقدر كه در متن مقاله با عبارات محكم ميخكوب مان مي كند با اين ظرافت ها هم خلاقيت ِخود را به رخ مي كشد .
Tuesday, May 15, 2007
در ستايش بودريار
Labels:
ستايش
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
8 comments:
درباره یه جمله که تا اخر نمیگی چیه اینجور صحبت کردن و استواری اونو بیان کردن، برام جالبه...تا حالا اینجوری به زوایا نگاه نکرده بودم
به روز منتظر است
آن عبارت اين نبود؟:اين همه رنگ كه ميدوند شايد ندانند قوطي كبريت تنها يكي از اضلاع ماست
سلام رفيق جون!خيلي وقته به ما سر نميزني؟
و هر کس روی تسلیم و رضا بسوی خدا آرد
و نکوکار باشد چنین کس به محکمترین رشته الهی چنگ زده و
بدانید که پایان کارها بسوی خداست.
سوره لقمان آیه 22
:d:d
راستي نگفتي آن عبارت چي بود؟
اوهههههههههههههه. چه خبره اینجا .
ارسنی تارکوفسکی . بی نظیر بود.
به گمانم مرگ بودريار وانموده ي جالبي نبود
با اين حال كشف بزرگي است اينكه جامعه را يك نفر اينگونه بسازد؟
اين ديگر غلط خواني است به گمانم
گمان آدمي وانموده است چيزي به جز گمان نمي ماند مگر فقدان آقاي بودريار
همین ظرایف نهفته است که بودریار را بودیار کرد دیکه
Post a Comment