Friday, November 25, 2011

my doctor says I'll be alright But I'm feelin blue


داشتم فکر میکردم اگر قرار باشد یک فیلم را انتخاب کنم و بقیه عمرم را فقط همین یک فیلم را ببینم چه فیلمی را انتخاب خواهم کرد.(بله حق با شماست،سوال احمقانه‌ایست.کسی از فردای خودش هم خبر نداردچه رسد به بقیه عمر.حالا میگذارید حرفم را بزنم؟)بله عرض میکردم.شاید رفقا و کسایی که مرا میشناسند منتظرند بگویم مثلا سکوت یا ابدیت و یک روز یا مثلا ایثار.ولی فیلم انتخابیمdon't come knocking اثر ویم وندرس خواهد بود.گمانم متوجه شده‌اید که ارزش سینمایی کار (که البته بالاست به نظر من) ملاکم برای این انتخاب نیست.
راستش من از آن آدمهایی هستم که همیشه فکر میکنم دیگر برای هر کاری دیر شده است.به همین دلیل از همان دقایق اول،فیلم برایم شکل آرزو پیدا میکند.هاوارد بازیگر پا به سن گذاشته با گذشته‌ای جنجالی که عمریست کارش عیاشی و زنبارگی‌ست یکهو به خودش می‌آید(ما آدمهایی که فکر میکنیم دیگر برای هر کاری دیر شده است، این کار را خیلی زیاد انجام میدهیم.به خودمان می‌آییم و بعد از اینکه مطمئن شدیم که هنوز هم دیگر برای همه کاری دیر شده است، از خودمان بر میگردیم) القصه،و میبیند هیچ چیز ندارد نه خانه‌ای نه زندگی‌ی (به قول حسین‌مان،نه زنی نه متاعی..) بعد همه چیز را میگذارد و میرود.از سر صحنه فیلمبرداری فرار میکند. از پول،تعهد،از خودش. برمیگردد و میرود.(و فیلم شروع میشود بقیه‌اش را دیگر خودتان ببینید.)
میگویم فیلم برایم شکل آرزو دارد نگویید نه!نقطه ضعف مرا که میدانید.بله.دختر داشتن.حالا فکر کنید ته فیلم هاوارد چی گیرش میآید.بله معلوم میشود که یک دختر دارد.دختری زیبا با لبخند آسمانی به اسم اسکای.(البته یک پسر هم دارد که مهم نیست!)
Don't come knocking
ویم وندرس
نویسنده :سم شپرد
محصول ۲۰۰۵
آلمان ،فرانسه،امریکا

پی نوشت:عنوان از ترانه‌ای بیربط از تام ویتس.