سلام در چه مورد صحيح؟ اگر مي پرسيدي از كدام گزينه متنفري مي گفتم هر سه! اما چون سوال مشخس نيست قاعدتاًجواب هم نبايد معلوم باشه راستي: تو بلاگ اسپات چطور مي شه با فونت تاهوما نوشت؟ ممنون مي شم اگه راهنمايي كنيد
ممنون از راهنماييتون اما من كاري رو كه شما گفتي بارها انجام دادم ولي وقتي تو قسمت پست بلاگر كپي مي شه فونت و تمام تنظيمات متن به هم مي خوره. رنگ، فونت، فاصله ها و غيره
اول اینکه : گزینه انتخابی من " ج " است . دوم اینکه : در مورد اینکه توي كل تاريخ نوشتار جهان (!)يك متن خصوصي وجود نداره ، خیلی باهاتون موافق نیستم ولی اگر هم گفته شما درست باشه ، قبول کنین که شاید متن عمومی بوده باشه ولی حسی که در اون متن نهفته است کاملا شخصی و خصوصیه و هر کسی چون نمیتونه مثل صاحب اون نوشته ( حس ) نهفته اون رو درک کنه نظر دادن در موردش سخت میشه . اما خب اینکه وقتي كامنتينگ ش رو فعال گذاشتین يعني كه دوس داشتین نظر ها رو بدونین شاید ( بازم میگم شاید ) حق با شماست . سوم اینکه : بعضی اوقات آدما اطرافیانشون رو نسبت به خودشون می سنجند من چون تو اکثر نوشته هام چیزها و حسهای واقعی ام رو می نویسم که تجربشون کردم برای همین هر نوشته ای رو مخصوصا توی وبلاگ نویسی می خونم احساس می کنم عیناً برای نویسنده اش اتفاق افتاده واسه همین نسبت به پستت نگاه داستانی نداشتم . حالا نظرم رو برات می گم : ببین قصد ندارم هیچ رابطه ای رو زیر سوال ببرم این فقط یه نظر شخصیه در مورد مثلا داستانت : ولی دوست داشتن و دوست داشته شدن نباید با حضور یه آدم دیگه ( مثلاً یه خواستگار ِ کت و کلفت ) بالا و پایین بشه . تا اونجا که برای رد و بدل شدن چند جمله ساده دنبال بهانه گشت و با مقاومت روبرو شد . مگه اثبات همه دوست داشتنها و عاشق بودن ها دست به کار شدن برای زیر یک سقف رقتنه ؟ البته که اگه چنین اتفاقی بیفته عالیه ولی چرا یک گردش ، یک دور هم بودن ، یک لحظه چشم در چشم شدن ، را نباید غنیمت دونست ؟ مگه میشه همه دست رو دست گذاشتن ها رو به حساب بی تفاوتی و سهل انگاری طرف مقابل گذاشت ؟ یا بر عکس ، اگه شرایط حضور هست شرایط باهم بودن تا ... هست چرا باید صبر کرد ؟ چرا باید تردید رو در دیگری شعله ور کرد ؟ عشق رو میشه در ساده ترین رفتارها خلاصه کرد ، خلاصه کرد در 8 رقم شماره ای که می دونی اگه گوشی رو برداره تمام آرامش دنیا تو وجوت جمع میشه و .... متاسفه انگار نظرم خیلی خیلی به نظرم بال و پر دادم ... شرمنده !
به به .. خانه نو كرده ايد !!چه رنگ خوبي !بكت هم كه اينجاست . گزينه صحيح؟؟ سوال كو؟اصلا صحيح بودن يعني چه؟ ببخش اين قدر سوال ميكنم . اما اگر منظورت اين بود كه راه انتخاب ديگري ندارم .بيماري لا علاج از همه كم دردسر تر است
نه خنده ای نه مویه ای ـ نه هراسی میان برگزیدن آفتاب ـ و سایه تو که به انتظار پهن کرده فرش ـ پیش پایت ـ حتی اگر نیایی یا بیایی ـ
سکوت، نشانه من و تو باشد ـ به پیچ های که گذر کرده ی / ز لحظه ی ایستاده سر فصل ـ به آنجایی که گمان برده ای مرزیست ـ میان خود و دریا که آسمان روز ندارد ـ و یکسر تاریکیست ،
سلام در اين طرح و رنگ جديد من اينجا ياد دو چيز ميافتم: يكي قهوهي تلخ دومي شكلات شيرين اميدوارم مثل اولي سبب بيداري بشيد و مانند دومي خوشكاممان كنيد. مبارك است هم سال نو و هم منزل نو و هم رنگ نو
26 comments:
هیچ کدام
گزينه خ صحيح است ! نهات گرتگه ست
bastegi dare ki bashe...be har hal 3vomi
پیاز داغ و آش شوربا
سلام
در چه مورد صحيح؟ اگر مي پرسيدي از كدام گزينه متنفري مي گفتم هر سه! اما چون سوال مشخس نيست قاعدتاًجواب هم نبايد معلوم باشه
راستي: تو بلاگ اسپات چطور مي شه با فونت تاهوما نوشت؟
ممنون مي شم اگه راهنمايي كنيد
there is no any opertunity to chose!
البته که گزینه ی " و " ! شک نکن
تو این مقطع هیچ کدام ! یک راهی بهتر از اینا وجود داره !
قطعا گزینه ج
ممنون از راهنماييتون اما من كاري رو كه شما گفتي بارها انجام دادم ولي وقتي تو قسمت پست بلاگر كپي مي شه فونت و تمام تنظيمات متن به هم مي خوره. رنگ، فونت، فاصله ها و غيره
گزينه ج را انتخاب مي كنم
جنون گاوي بگيري
اول اینکه : گزینه انتخابی من " ج " است .
دوم اینکه : در مورد اینکه توي كل تاريخ نوشتار جهان (!)يك متن خصوصي وجود نداره ، خیلی باهاتون موافق نیستم ولی اگر هم گفته شما درست باشه ، قبول کنین که شاید متن عمومی بوده باشه ولی حسی که در اون متن نهفته است کاملا شخصی و خصوصیه و هر کسی چون نمیتونه مثل صاحب اون نوشته ( حس ) نهفته اون رو درک کنه نظر دادن در موردش سخت میشه . اما خب اینکه وقتي كامنتينگ ش رو فعال گذاشتین يعني كه دوس داشتین نظر ها رو بدونین شاید ( بازم میگم شاید ) حق با شماست .
سوم اینکه : بعضی اوقات آدما اطرافیانشون رو نسبت به خودشون می سنجند من چون تو اکثر نوشته هام چیزها و حسهای واقعی ام رو می نویسم که تجربشون کردم برای همین هر نوشته ای رو مخصوصا توی وبلاگ نویسی می خونم احساس می کنم عیناً برای نویسنده اش اتفاق افتاده واسه همین نسبت به پستت نگاه داستانی نداشتم .
حالا نظرم رو برات می گم :
ببین قصد ندارم هیچ رابطه ای رو زیر سوال ببرم این فقط یه نظر شخصیه در مورد مثلا داستانت :
ولی دوست داشتن و دوست داشته شدن نباید با حضور یه آدم دیگه ( مثلاً یه خواستگار ِ کت و کلفت ) بالا و پایین بشه . تا اونجا که برای رد و بدل شدن چند جمله ساده دنبال بهانه گشت و با مقاومت روبرو شد . مگه اثبات همه دوست داشتنها و عاشق بودن ها دست به کار شدن برای زیر یک سقف رقتنه ؟ البته که اگه چنین اتفاقی بیفته عالیه ولی چرا یک گردش ، یک دور هم بودن ، یک لحظه چشم در چشم شدن ، را نباید غنیمت دونست ؟ مگه میشه همه دست رو دست گذاشتن ها رو به حساب بی تفاوتی و سهل انگاری طرف مقابل گذاشت ؟ یا بر عکس ، اگه شرایط حضور هست شرایط باهم بودن تا ... هست چرا باید صبر کرد ؟ چرا باید تردید رو در دیگری شعله ور کرد ؟
عشق رو میشه در ساده ترین رفتارها خلاصه کرد ، خلاصه کرد در 8 رقم شماره ای که می دونی اگه گوشی رو برداره تمام آرامش دنیا تو وجوت جمع میشه و ....
متاسفه انگار نظرم خیلی خیلی به نظرم بال و پر دادم ... شرمنده !
چهارم اینکه : راستی مینی مال نویس شدی ؟!!!
به به .. خانه نو كرده ايد !!چه رنگ خوبي !بكت هم كه اينجاست .
گزينه صحيح؟؟ سوال كو؟اصلا صحيح بودن يعني چه؟ ببخش اين قدر سوال ميكنم . اما اگر منظورت اين بود كه راه انتخاب ديگري ندارم .بيماري لا علاج از همه كم دردسر تر است
دو پست است سر نزدي
با وجود این همه مرکز ترک اعتیاد مسلمآ گزینه ی الف. البته من به د هم شک دارم. حالا نتایجش کی اعلام میشه؟
هر سه مورد
من گزینه ی جامع تر و خانمان سوز تری در آستین دارم
مجمع الجزایری به نام
زندگی
jonon
برو
آنجا
تو رهایی /
رها..
نه خنده ای
نه
مویه ای ـ
نه هراسی میان
برگزیدن آفتاب ـ
و سایه تو
که به انتظار پهن کرده
فرش ـ
پیش پایت ـ
حتی اگر
نیایی
یا بیایی ـ
سکوت،
نشانه
من و تو باشد ـ
به پیچ های که گذر کرده ی /
ز لحظه ی
ایستاده سر فصل ـ
به آنجایی که
گمان برده ای مرزیست ـ
میان خود و دریا
که آسمان روز ندارد ـ
و یکسر
تاریکیست ،
نه خنده ای
نه
مویه ای
تو
مرده ی ،
برو ـ
آنجا
تو رهایی /
رها..
.
2003@yahoo.comگزینه ب
آره؟ پس خوب شد نخریدیش. جایی بود که گیرش آورده باشی؟
شمع و گل و پروانه
سلام
در اين طرح و رنگ جديد
من اينجا ياد دو چيز ميافتم:
يكي قهوهي تلخ
دومي شكلات شيرين
اميدوارم مثل اولي سبب بيداري بشيد و مانند دومي خوشكاممان كنيد.
مبارك است هم سال نو و هم منزل نو و هم رنگ نو
heh! man mizaramesh linko! khodesh nemiyad!
اعتیاد چون یه بیماری لاعلاجه که انسانو به جنون می کشه
Post a Comment