الف : بازی-نوشت
هادی عزیز خیلی وقته منو به یه بازی دعوت کرده که بدم نیومد توش شرکت کنم؛ قراره کتابایی که مزه ش زیر زبونم مونده رو بگم؛ این توضیح رو بدم که بعضی کتابا رنگ شون می مونه توی حافظه ی آدم ( مثلا ً آبی ِ خنده در تاریکی) بعضی کتابا جاشون می مونه بعضی کتابا بوشون و . . . . بعضیام مزه شون می مونه
تقسیم پیرو کیارا به شدت مزه ی توت فرنگی داد برام.
شیاطین مزه ی یه پرس چلوکباب سلطانی داد با همه ی مخلفات لازم وقتی به شدت گشنه ت باشه.
مادام بوواری عرق سگی ای بود که علی از دوست ارمنی ش می گرفت و بی مزه تا ته می رفتیم بالا .
در انتظار گودو دلستر توت فرنگی ای بود که غروبای تابستون با سیا توی پارک می زنیم توی رگ و چقدر سیگار بعدش می چسبه.
و البته هرگز رهایم مکن مزه ی سیگاریو داد که ناشتا بکشی و منگ شی باهاش.
کسی رو به این بازی دعوت نمی کنم؛ فک کنم من آخرین نفری بودم که توش شرکت کردم و می خوام آخر هم بمونم .
ââ
ب: نکته-نوشت
فکر می کنم مردایی که آخرشب صورتشون رو اصلاح می کنن به مراتب وفادارتر از مردایی ان که اول صبح این کار رو می کنن. دلیلش واضحه نه؟ (خدایی خودم کشفش کردما)
ââ
پ: خواب-نوشت
دیشب خواب دیدم فیلم توت فرنگی های وحشی رو دیدم با خودم می گفتم عجب فیلم خوشمزه ای بود. به اون سختی که توی بیداری فکر می کردم نبود !
ââ
ت: ارغاسوان-نوشت
امروز زوز اول خرداد روز جشن ارغاسوان است؛ می گویند نیاکان ما این روز را به مناسبت شروع فصل گرما جشن می گرفته اند.
ââ
ث: ترجمه-نوشت
با همکاری حسین عزیز، می خوایم بزنیم تو کار ترجمه؛ به عنوان شروع با یکی از ترانه های Scorpions که اجرای قشنگی داره اما متن نسبتا ً ضعیفی داره شروع کردیم با این توضیح که ترجمه ش خیلی آزاده و اعتراف می کنم که اصلا وفادار به متن نیست !
Music: Rudolf schenker
Lyrics: Klaus meine
Let me take you far away
You’d like a holiday
Let me take you far away
You’d like a holiday
Exchange the cold days for the sun
A good time and fun
Let me take you far away
You’d like a holiday
Let me take you far away
You’d like a holiday
Let me take you far away
You’d like a holiday
Exchange your troubles for some love
Wherever you are
Let me take you far away
You’d like a holiday
Longing for the sun you will come
To the island without name
Longing for the sun be welcome
On the island many miles away from home
Be welcome on the island without name
Longing for the sun you will come
To the island many miles away from home
بگذار تو را تا دوردست ها ببرم
به تو خوش خواهد گذشت
سرما را به آفتاب بسوز
با وقت خوب عشق ورزیدن
ترس را به عشق بسوز
هر جا هستی
عاشق آفتاب خواهی آمد
به جزیره ای بی نام
خوش آمدی عاشق آفتاب
به جزیره ای فرسنگ ها دور از خانه
بگذار تو را تا دوردست ها ببرم
به تو خوش خواهد گذشت
ââ
ج: کتاب-نوشت
شاید اگه بستر زندگی م جور دیگه ای بود وقتم رو بیشتر ازاین که به ادبیات داستانی و سینما اختصاص بدم به ادبیات نمایشی اختصاص می دادم؛ لذتی که از خوندن نمایشنامه های خوب می برم قابل وصف نیست ( هنوز از دست حسین دلخورم که در انتظارگودو رو فراشاهکار نمی دونه ) یه کار خوندم از دیوید ممت، نمایشنامه نویسی که می شه گفت غول بی سروصدای عالم نمایشنامه نویسیه؛ بسیار ازش لذت بردم.
هنوز از حسش در نیومدم بخوام درباره ش بنویسم فقط می تونم ستایشش کنم اینه که ترجیح می دم بعدا ً توی متن های دیگه بهش ارجاع بدم و بیشتر ترغیبتون کنم بخونینش
نوشته ی رمزی (The Cryptogram)
نوشته ی دیوید مامت ( Mamet, David )
برگردان ِ امیر امجد
انتشارات نیلا، 1383.
80 صفحه
750 تومان
No comments:
Post a Comment