آدم
خوبه وختی به گا رفته و داغونه علائمشَم
بروز بده.مثلا بزاره
ریش سیبلش بیاد بدجور. کم
بخوره لاغر شه.که
فرم و محتوا با هم جور بیاد.که
یهو اگه رفیقی آشنایی دید تو خیابون یارو
از صد کیلومتری دوزاریش بیفته.بیاد
جلو بگه چی شده فلانی خیلی نابودی؟
دیگه
اینکه گاهی بدجور کابوس ببینه.سیگار
کون به کون کنه و بعضی وختا هم بتونه یه
دل سیر گریه کنه.ما
که سبیل نه ولی ریشمون یه خورده میاد حوصله
نریم هی بخاره اعصابمونو بدتر بگاد.میزنیم.
خورد
و خوراک هم که اصلا از همون دوره بچگی هر
وخ اضطراب داشتیم امتحانی چیزی بود مدام
دهنمون میجنبید.سیگار
هم خدا شاهده ریه تموم کردم.دو
نخ میکشم دلم به هم میخوره.
بدبختی
تو عمرم خداسر شاهده به بار تو بگو یه
بار کابوس ندیدم.شده
خواب مادربزرگ مرحومم...،خدا
رفتگان شما رو هم بیامرزه.... ببینم
ولی این جور نیست که مثلا با داد و هوار
از خواب بپرم.ناراحت
هم میشم ها ،زور هم میزنم یه نمه گریه کنم
ولی نمیشه لامصب.
عذاب
وجدان دارم سر این گریه نکردن حتی.آخه
این مامان بزرگ ما همین دو سال پیش عمرشو
داد به شما...رفتگان
شما هم...بعد ما سر
خاکش هر چی زور زدیم هر چی هقهق خشک زدیم
روشن نشد.بعد دو
ماه بعدش این عموزاده خودکشی کرد....رفتگان
شما هم....اونجا هم
همین بساط.پشت بندش
خاله عمرشو داد به شما...بیامرزه...بعد
پسرخاله که بنده خدا بدجور فلج هم بود.
تا اینکه همین اواخر
دو سه ماه پیش که داییجان از سرطان
مرد....رفتگان شما
به همچنین...خلاصه
همیشه همین بساط بوده.خود
آدم خودش به جهنم بقیه میبینن میگه فلانی،
یابو، فلان کسش مرده اصلا ناراحت نشده.یه
قطره هم گریه نکرده.ملت فضولن میگن.از دل آدم که خبر ندارن.
جدای
از این شده خب آدم یه وختایی کم بیاره دلش
بخواد یه خورده سبک شه.بریزه
بیرون.بغض میکنی
ها حس میکنی یکی داره حلقومتو میکشه بیرون
ولی دریغ از یه چیکه.بعد
دیگه باید هر جور شده بغضه رو زورچپون هم
شده بخوری.ای تف به قبر پدر اونکسی که مفهوم مرد گریه نمیکنه رو نهادینه کرد تو این جامعه!
عرض
میکردم خوبه آدم شانس داشته باشه وقتی
داغونه لااقل علائم طبیعیشم نشون بده.لااقل
بقیه مثه یه آدم خوشحال باهات رفتار نکنن
نمک رو زخم...این جوری آدم انگیزههاشو برا افسرده بودن از دست نمیده!
2 comments:
دیدی تو رو خدا؟!!
یه وقتایی هم ک نباید........
بیشتر شبیه نوشته های شاهرخ بود این یکی... کابوس ندیدن خیلی خوبه. باور کن.. گریه نکردن ولی نه
Post a Comment