Sunday, February 15, 2009

فرهادی و ولف و ...

۱-اصغر فرهادی عزیز موفقیت شما موفقیت ماست.

۲- من خانم ولف را اولین بار در ساعت ها ساخته استیفن دالدری بر اساس رمان مایکل کانینگهام ملاقات کردم.اعتراف میکنم که آن فیلم از شخصیت میسیز ولف تصویر ساده شده ای ارايه میدهد که هیچ برای مواجهه با ایشان کافی نبود.خانم دالاوی بی شک یک شاهکار است.یک اثر ماندگار در تاریخ ادبیات به ویژه.فرم کار بسیار بدیع و تازه است با نثری دلپذیر و روان همراه با شخصیت پردازی ها ی کامل.البته شاید روحیه خواننده در میزان لذتی که از رمان میبرد بیش از جنبه های هنری کار موثر باشد.دلیلم هم این است که به شخصه از ابتدا حس سردی و ویرانی-سردی و ویرانی که شخصیت ها با آن دگیر بودند بی آنکه به آن اعتراف کنندـحس غالب بود در موقع خواندن.همه شخصیت ها تنها هستند حتی در شلوغی مهمانی خانم دالاوی.(احتمالن چون این رمان را در تنهایی و در ندیک یک هفته ی بیهوده خواندم اینقدر لذت بردم!)

به نظرم شاهکار ولف در این کار پرداختن به زندگی سپتیموس است.یعنی اگر این شخصیت وجود نداشت (به نظر من)خیلی از ارزش این کار پایین میآمد.او خودش را از پنجره پرت میکند بیرون.روانی شده و وضعیتش حاد است.او یک عکس العمل طبیعی است به زندگی اش به جامعه اش به گذشته اش.او قربانی ارزشهایش است و تناقضاتش.او در خط مقدم زندگی است...

حیف که چیزهایی درباره زندگی ولف میدانستم اما توصیه میکنم هیچ به ولف و زندگیش فکر نکنید و سعی نکنید ارتباط آدم ها و شخصیت ها را در زندگی خود ولف جستجو کنید.ممکن است با این کار آن را سیاه بپندارید و آن را ناشی از زندگی خود ولف بدانید و افسردگیش.البته حتا در آن صورت هم حق با شما خواهد بود ولی نباید نتیجه بگیرید که این اثر کم اهمیت است بلکه باید در ذهنتان مهم تر هم بشود.

خانم دالاوی/ویرجینیا ولف/خجسته کیهان/انتشارات نگاه /۱۳۸۶

No comments: