Tuesday, January 5, 2010

پراکنده.کافکا

پراکنده:اول از همه اینکه در پاسخ دوستانی که پرسیدن سیاوش چرا نمینویسه بگم که بنده به موقع حرفهایی دارم که میزنم.فعلا مصلحت نمیبینم حرفی بزنم.(با اجازه از اکبر شاه!)

دوم اینکه دیشب در حد شبهای مناظره حال داد.درود بر دادکان و فردوسی پور.به قول شاه رخ باید تو حکومت پساولایی از فردوسی پور تقدیر ویژه بکنیم.بعد از مدتها صدا و سیمای ضرغامی رو میدیدم و برای دومین بار لذت بردم(بار اولش برنامه صفایی فراهانی مظلوم بود)از آدمایی که حافظه خوبی دارن بدم میاد ولی دیشب با دادکان خیلی حال کردم.به نظرم فوتبال و کلا ورزش یکی از جاهاییه که به وضوح نشون میده توانایی مدیریت دار و دسته احمدی در چه حدیه.ایده اس ام اس هم از هر کی بود دمش گرم.هر چند بین علما اختلاف افتاد که شرکت بکنیم یا نه بلاخره به شکل معنی داری گزینه سه رای آورد.جالب اینکه گزینه سه بیخودترین گزینه هم بود.

دیگه اینکه اولین کاری که من شخصا بعد از به نتیجه رسیدن مبارزات مردمی خواهم کرد اینه که همه گروههای فیسبوک مرتبط رو از دم پاک میکنم.فلانی رو آزاد کنید.حمایت از بهمانی و …

معرفی کتاب:

یکی از کتابهایی که خیلی وقت پیش خریده بودم و تا همین چند وقت پیش بد جور از خریدنش پشیمان بودم کتاب یادداشتهای فرانتس کافکا بود.آخر آدم چرا باید یک کتاب ششصد صفحه ای از یادداشتهای یک نویسنده را که چندان هم نویسنده محبوبش نباشد بخواند؟آن هم اکثرن از این قبیل یادداشتها که فلان روز چه کردم و بهمان روز کجا رفتم.

به هر حال به نظرم تا الان با این کتاب اشتباه برخورد کرده بودم.این کتاب را باید شکل خاصی خواند.مثلا همین جوری کتاب را باز کنی بخوانی فقط پالتوی ولو شده باقی می ماند،چیزهای دیگر جمع و جور است» بعد کلی سال را جا بگذاری و برسی بهمرارت های زیستن با یکدیگر.تحمیل شده بر ما توسط بیگانگی،ترحم،شهوت،بزدلی،یاوگی و در آن ته شاید رگه ی نازکی که شایسته ی نام عشق باشد که جستجویش ناممکن است،و در آنی از یک لحظه برق میزندیا بعد از پس و پیش کردن چند سال و ماه این چشمت را بگیردتردیدِ پیش از تولد.اگر تناسخ روح وجود داشته باشد پس من در مرتبه ی پایین قرار ندارم.زندگی من یک تردیدِ پیش از تولد استاین وسط شاید یک داستان کوتاه ناقص یا یک طرح جذبت کند.تجربه شگفت انگیزی است.

یادداشت ها(1910-1924)/فراتس کافکا/مصطفی اسلامیه/انتشارات نیلوفر/چاپ اول 1379

No comments: