Thursday, January 28, 2010

پنجره ي پشتي

آدمي كه مي نشيند روبروي صفحه تلوزيون – يا سينما - فيلم نگاه مي كند شايد در موقعيت همان مردي است كه به جاي اينكه خودش را نگاه كند و زندگي اش را و اين اختلاف لعنتي را كه با ليزا دارد كه نه خودش مي تواند كوتاه بيايد نه مي خواهد ليزا كوتاه بيايد - كه اگر بيايد ديگر آن ليزا نيست - از روي صندلي چرخدار به آدم هاي پشت ِ پنجره هاي ساختمان روبرو نگاه مي كند و سرك مي كشد توي زندگيشان با دوربينش – طرف يك عكاس حرفه اي است – با شب نخوابي ها و پاييدن هايش، با پرستار هر روزه اش، با زني كه دوستش دارد – مرجع ضمير "ش" هم در جمله ي پيشين هم در جمله ي جاري بيشتر خود ِ همان مرد است تا زني كه دوستش دارد – با دوست ِ پليسش و . . . .

از آدم هاي پشت ِ پنجره هاي ساختمان ِ روبرو يكي فروشنده ي دوره گردي است كه زنش مريض است و يكي هم زني است تنها كه از مهمان هاي نامريي اش (شما بخوانيد توهمي، خيالي، رويايي هرچي من مي نويسم نامريي) پذيرايي مي كند و بالاخره يك مهمان واقعي هم مي آورد توي خانه اش كه فاجعه اي مي شود و ديگري زني كه از چند مهمان همزمان پذيرايي مي كند و با پولدارترينشان گرم تر مي نشيند و زوجي كه شب ها توي تراس مي خوابند و وقتي باران مي آيد دويدنشان توي اتاق ديدن دارد و سگشان را با سبد از پنجره پايين مي فرستند و با همان سبد بالا مي كشند و آهنگسازي كه مدام نت هايش را پاره مي كند از نو مي نويسد و دختري كه هر روز نيمه لخت دم پنجره كلي مي رقصد و طنازي مي كند اما به نامزدش – شوهرش؟- وفادار است.

دلتان مي خواهد كدام يك از اين آدم ها را برجسته كنيم؟ درست حدس زديد فروشنده ي دوره گرد؛ چرا كه چند روزي است زن بيمارش نيست و تازه به آن اره و چاقو و طناب هم كمي مشكوكيم كه به چه كار مرد مي آيند؟ بياييد بيشتر برويم توي زندگي اين مرد:

Rear Window: پنجره پشتي

محصول 1954 آمريكا

كارگردان: آلفرد هيچكاك

نويسنده: جان مايكل هيز (برنده جايزه ادگار آلن پو به خاطر همين فيلمنامه) بر اساس داستان كوتاه " بايد قتلي صورت مي گرفت" نوشته ي كامل وولريچ

112 دقيقه رنگي

2 comments:

نوا بامدادی said...

یک بار های سالهای دور این فیلم رو دیدم
فضای دبشی برای روانپریشی داره

somaye said...

تفاوتهای زیادی بین آدمها و نحوه زندگیشان نیست!!!
اینو لیزا می گفت و من حرص می خوردم از این دیالوگش!!
ما هممون می خوریم .
ما هممون می نوشیم
حرف می زنیم .
لباس می پوشیم ...
...
تا حالا کله ماهی با برنج خوردی ؟
تا حالا سنگ بهت زدند به خاطر اینکه از عکسات خوششون نیومده باشه؟

تا حالا شده مشکلی داشته باشی ؟