نسبيت اخلاق يا ياقوتي ميان جواهرات هيچكاك

1. بوريس كوزناو، اقسر بلندپايه ي روسي همراه با زن و بچه اش به سفارت آمريكا پناهنده مي شود و برخي اطلاعات محرمانه را از جمله فعاليت هايي كه روسيه در كوبا انجام مي دهد به آمريكايي ها لو مي دهد. آمريكايي ها از آندره دورا، مامور امنيتي سفارت فرانسه، براي كش رفتن برخي اطلاعات از يكي از رهبران كوبايي به نام ريكو پرا كمك مي خواهند هم به دليل رابطه ي دوستي بين آندرا و نوردستروم (مامورين امنيتي سفارت هاي آمريكا و فرانسه) و هم به اين دليل كه لوييس يوريب منشي ريكو پرا با وجودي كه حاضر است در ازاي دريافت پول اين اطلاعات را از مافوقش بدزدد اما حاضر نيست آنها را به آمريكايي ها بدهد. آندره خود در كوبا خوانيتا دي كوردوبا را دارد كه بيوه ي يكي ازمقامات بلند پايه ي كوبايي است و به صورت مخفيانه به مخالفين حكومت وقت كمك مي كند – دليلش هم اين است كه آنها كوبا را تبديل به يك زندان بزرگ كرده اند - . آندريا به كوبا مي رود تا هم معشوقش را ديده باشد هم اطلاعات بيشتري در اين خصوص بگيرد. در كوبا برخي از فعاليت هاي مخفيانه از جمله نقش خوانيتا لو مي رود. خوانيتا و برخي همكارانش كشته مي شوند. آندريا موفق مي شود به آمريكا برگردد اما توسط دولت فرانسه به خاطر همكاري خودسرانه با آمريكايي ها فراخوان مي شود. بوريس كوزناو اطلاعاتي در خصوص حلقه ي توپاز رو مي كند كه حلقه اي از برخي مقامات بلندپايه فرانسوي است كه اطلاعات محرمانه را به روسيه لو مي دهند. آندريا با همكاري دامادش كه با دخترش براي ماه عسل به آمريكا آمده اند خيانت هاي اطلاعاتي اين گروه را رو مي كند.

1.1. بوريس كوزناو مامور روسي است كه به روسيه خيانت مي كند.

1.2. لوييس يوريب به مافوقش كه از رهبران سياسي نظامي كوباست خيانت مي كند.

1.3. آندرا هم كه دارد بدون هماهنگي با كشورش به آمريكايي ها خدمت مي كند دارد به كشورش يك جورهايي خيانت مي كند.

1.4. خوانيتا دي كوردوبا دارد با كمك به مخالفين به كشورش خيانت مي كند.

1.5. جاسوس هاي خوانيتا هم با اعتراف هايي كه مي كنند به خوانيتا خيانت مي كنند.

1.6. اعضاي حلقه ي توپاز هم كه دارند به كشورشان و به جامعه جهاني خيانت مي كنند.

1.7. اگر رفتار سياسي آندريا را خيانت ندانيم رابطه اش با خوانيتا كه حتما خيانت به همسرش هست.

2. بوريس كوزناو – همانطور كه خودش هم يك بار توي فيلم اشاره مي كند – ميان تبعيت از وجدان و مافوقش وجدانش را انتخاب مي كند. اما اين انتخاب انتخاب راحتي نيست؛ سال ها خوددرگيري پشت آن بوده، اندريا هم همين كار را مي كند اگرچه زنش نيكول و كشورش فرانسه انتظارات ديگري از اودارند. نيكول هم همين كار را مي كند خوانيتا هم يوريب هم و آن مامورين ِ خوانيتا؛ تنها كسانيك ه هيچ غلطي نمي كنند همان كشورها و مفاهيمي هستند كه داريم برايشان مي ميريم: روسيه، آمريكا، فرانسه، وفاداري، تبعيت از قانون و مزخرفاتي از اين دست.

2.1 من فكر مي كنم بوريس كوزناو خيانت نكرد بلكه به نداي وجدانش گوش كرد و مستحق پاداش است.

3.1 لوييس يوريب آدم خائني نبود اگر بود كه همان اول، اطلاعات را به آمريكايي ها مي فروخت.

4.1 آندريا هم دارد به نداي وجدانش گوش مي دهد به پاس دوستي ِ بين او ونوردسترام و به پاس تعهدي اخلاقي كه به بشريت دارد - پيش از آنكه به كشورش و دولتش داشته باشد - رفتار مي كند.

5.1 خوانيتا دارد به مخالفين ِ دولت كمك مي كند كساني كه از جانشان مايه مي گذارند تا كشورشان به آزادي برسد در واقع خوانيتا دارد به كساني خيانت مي كند كه كشورش را تبديل به يك زندان كرده اند. ايا اسم اين خيانت است؟

6.1 جاسوس هاي خوانيتا زير انواع شكنجه ها اعتراف كرده اند. ايا اين خيانت است؟

7.1 درباره رابطه ي آندريا با خوانيتا مي خواهم بپرسم چه چيزي باعث مي شود رابطه آنديا با خوانيتا را خيانت به رابطه آندريا با نيكول بدانيم نه برعكس؟ تعهد به يك زندگي زناشويي در حضور يك كشيش سال ها پيش در يك كليسا اصالت دارد يا عشق؟

8.1 همين مورد پيشين در مورد رابطه ي نيكول با ژاك هم صادق است.

حالا اين تزها و آنتي تز ها را بگذاريد كنار هم؛ چيزي مي ماند كه من بخواهم اضافه تر توضيح بدهم؟ با يك فيلم هاليوودي كه طرف نيستيد با يك شاهكار سينمايي طرفيد.

Topaz: توپاز (به اسم ياقوت زرد هم شناخته ميشه اما من ترجيح ميدم بگم زبرجد)

محصول 1969 آمريكا

كارگردان: آلفرد هيچكاك

نويسنده: سامويل اي تيلور بر اساس رماني از لئون يوريس

با بازي فردريك استافورد (آندريا)، دني رابين (نيكول)، جان ورنون (ريكو)، كارين دور (خوانيتا دي كوردوبا)، مايكل پيكولي (ژاك) و . . . .

127 دقيقه رنگي