Wednesday, February 10, 2010

دشواري هاي ماتئي بودن

اينكه كار توي اردن با حقوق و مزاياي بالا رو بي خيال شدم و اين همه سال توي اين پمپ بنزين منتظر موندم يه ماشين سياه رد بشه راننده ش اين دختر با موهاي بافته شده و دومن قرمز رو ببينه بخواد به خاطر عقده ي جنسي ش يا هر بيماري كوفتي ديگه بهش شكلات بده باهاش دوست بشه بعد سلاخي ش كنه بتونم گيرش بندازم و به قولي كه به بابا مامان دختر ِ دومن قرمز ِ قبلي با موهاي بافته شده عمل كرده باشم شايد براي كمتر كسي فهميدني باشه؛ اما همينه كه هست صد سال ديگه هم بگذره منتظر مي مونم. قسم مي خورم.

بخونيد اين رمان لعنتي رو بفهمين چرا اين همه وقت ماتئي بودم و اصلا دارم چي ميگم:

قول

فاتحه اي بر رمان پليسي

نوشاه ي فردريش دورنمت

ترجمه س. محمود خسيني زاد

نشر ماهي

چاپ دوم

192 صفحه

دو هزار تومن

20 comments:

ايرن said...

دورنمات نابغه است...موقع خوندنش ميگم اي كاش اين قدر كم حجم نبود...بيش تر طول مي كشيد...اينو نخوندم...ولي قول و قاض و جلادش عالي بود...عالي...سوءظن هم همين طور...مرسي...امروز مي خرمش حتما....تا بفهمم چرا مي خواي ماتئي باشي!

ستاره*** said...

میخونیم این رمان لعنتی رو...
این دو هزار تومنی رو...


مرسی ماتئی اصلی...

مهتا said...

ماهو :)

مهتا said...

احساس می کنم یه خشمی تو این پستت هست..
:(

بی تا said...

دورنمات و همسرش آدمای خیلی جالبین از نظر من...
ای بابا تو که به من کاری نداری چرا نامزدت حسودیش شده؟؟؟

باران said...

سلامبر دوستان خوب روسپیگری
اول اینکه خیلی احساس خوبی دارم چون این اولین رمانی که اینجا معرفی میشه و من قبلش خوندمش هورا!!1
دوم اینکه اینرمان کم حجم مدتها فکرمن رومشغول کرده بود که یک قاتل بتونه همه زندگی شخصی و کاری آدم روتحت الشعاع قرار بده

نسيم said...

نزديك محل كارم يه شهر كتابه همين بعد از كار مي رم سراغش

مهدیه said...

سلام.
مرسی برای لطفی که داری.
من هی عقب میفتم از پستای تو... موضوع چیه؟؟!!!
در ضمن من که عاشق اون فیلم"nto the Wild" هستم. مرسی که در موردش نوشتی.
این کهکتاب رو هم نخوندم.
اما
اما
اما امروز یک فیلم دیدم. خدا بود ... باور کن... بگو کجایی ؟؟!!!
ایرانی بود!!!!!!!!

یک فیلم از سامان سالور. با بازی ی محسن نامجو.
باورم نمی شد ایرانی ها همچین فیلمایی بسازن. باعث خوشحالیه که کارگردانش همنسل ماست.
اسمش" چند کیلو خرما برای مراسم تدفین " بود. یادت نره ببینی ببینی ببینی.
خب؟
خوش باشی

مهدیه said...

سلام.
مرسی برای لطفی که داری.
من هی عقب میفتم از پستای تو... موضوع چیه؟؟!!!
در ضمن من که عاشق اون فیلم"nto the Wild" هستم. مرسی که در موردش نوشتی.
این کهکتاب رو هم نخوندم.
اما
اما
اما امروز یک فیلم دیدم. خدا بود ... باور کن... بگو کجایی ؟؟!!!
ایرانی بود!!!!!!!!

یک فیلم از سامان سالور. با بازی ی محسن نامجو.
باورم نمی شد ایرانی ها همچین فیلمایی بسازن. باعث خوشحالیه که کارگردانش همنسل ماست.
اسمش" چند کیلو خرما برای مراسم تدفین " بود. یادت نره ببینی ببینی ببینی.
خب؟
خوش باشی

مهدیه said...

ای بابا ...
این که به هم ریخت و دو بار هم ثبت شد...
تو درستشو بخون. خب؟

صبا عابر زندگی said...

اتفاقاً چند بار می خواستم بگم این ماتئی یعنی چه؟ اما دوستی مجازی چرا و چطور نداره و برا همین خوبه.

اما کاش یه روز بگی سلام دادن اخر کامنت از کجا می آد؟ :))))

سروش ستایش said...

بعضی وقتا میام اینجا و عملا کاری خاصی نمیتونم بکنم جز این که بگم
WOW!
به جان خودم سرعت نوشتن و پست گذاشتنت از سرعت خوندن ما بیشتره! البته دمت گرم که اگه همین چند بسته پیشنهادی شما رو هم نداشتیم الان باید برای غنی سازی دست به دامن اجنبی میشدیم! (نزدیک 22 بهمن بود گفتیم کنایه با طعم سیاست بزنیم) مرسی از آفر خوبت

Unknown said...

صبر کن ببینم این رمان همونی نیست که از روش فیلم قول با بازی جک نیکلسون رو ساختن؟
فیلم و بازی نیکلسون شاهکار بود، اگه همون باشه که عالیه نمی دونستم این فیلم هم بر اساس یه رمان ساخته شده اکثر فیلمهایی که بر اساس رمان ساخته شده خوبن البته استثا هم هست! همیشه و همه جا استثنا وجود داره!

سلام خوبی؟

یک بیگانه said...

سلام
سیگاری رفیق دوران دانشگاهه که هنوز هم با هم قرار مدار میزاریم همو میبینیم.البته یکی دو ماهه که خبر ازش ندارم.
کتابی که گفتی حتما میگیرم.فیلم پایینی رو هم خیلی دوست دارم. شخصیت یونیکی داره. من هم انتظار نداشتم یه فیلم خوب باشه ولی عالی بود

محمد مزده said...

thanks...

خرمگس said...

اینکه تو انقدر خوبی که داری لذت های ذهنی رو با ما تقسیم می کنی
اینکه من انقدر بدم که هیچ تکونی به خودم نمی دم
همه قسمتی از زندگی سینوسی رو به گوه شدن هست
و قشنگه
در عین گرمایی که همه چی رو به گوه تبدیل می کنه

صدا said...

هی پسر ، پست آخرم ؛ چند خط آخرشو بخون ، راجع به حق نوشتم ، راستی سلام ، خوبی ؟

امیر said...

سلام،
بالاخره خودتو لو دادیا

bahar said...

اونم درست وقتی تا اثبات حرفات فاصله ای نداشتی ! یه چیز داره می گه صدا مادره را شنیدم غیر انسانی تر چیزیکه می شه شنید سالهاست درباره واکنش به مرگ تو ذهنم مونده

Unknown said...

چشم اگه وقت کردم حتما