Sunday, March 14, 2010

آقاي هالو

چقدر ممكنه اون خانومي كه توي آژانس هواپيمايي كارگر شمالي پايين تر از بلوار كشاورز كار مي كنه و نزديك ترين صندلي رو به صندوق داره اينجا رو بخونه؟ يعني ممكنه خودش وبلاگ باز باشه و اصلا چه بسا گاهي هم اينجا رو بخونه؟ اگه اينجوري باشه هيچ وقت خودمو نمي بخشم بابت اتفاقي كه نيفتاد و توش من خودمو معرفي مي كردم كه سلام منم راسكلنيكف؛ نه؛ كسي كه توي يه اژانس هواپيمايي كار مي كنه اونم توي كارگرشمالي حتما سرش شلوغ تر از اين حرفاس كه وبگردي كنه؛ پس چرا به من لبخند زد؟ چرا فك نكرد كه من يه بچه شهرستانيم تو مايه هاي آقاي هالوي داريوش مهرجويي؟ شايدم فهميد و خودش حس فخري خوروش بودن بهش دست داد؟ آره؟ اين حس بهت دس داد؟ راستشو بگو؛ چيكار كنم من الان؟ زندگي م داره از هم مي پاشه؛ نامزدم بهم مشكوك شده؛ اشتهامو از دس دادم؛ چيكار كنم؟ تنها پل ارتباطيم همين صفحه س لطفا برام كامنت بذار

21 comments:

مهربون said...

یه لحظه نمی شه از این آقایون غفلت کرد فوری دسته گل از آب می گیرن واقعا" که

مهربون said...

حال خیلی عاشق شدی آدرس بده برم بگم بیاد اینجا رو بخونه :)))))))))))))))))))))))))))))))))

بی تا said...

آره پیشنهاد خوبی داده مهربون!! می خوای اقدام کنیم؟؟ نامزدت چی پس ولی؟؟ها؟؟ نه پیغامم رو یادم نرفته ... وقت نشده خصوصی بذارم.همین روزا میگم بهت...ایمیل می کنم.سلام...بوس

Kukuie! said...

بابا ای ول وفاداری، ای ول ظرفیت!!1

Afsaneh said...

salam, man az too google reader baa bloge fogholaadeye shomaa Ashnaa shodam :-)bebin kaarkonaane Travel agencies einghadr kaar dorost nistand blog bekhoonan ;-) vali kollan ein hes ke kasi az aadam khoshesh oomadeh yaa too nakhesh rafteh kheyli hes khoobiyeh pas vaase khodet khosh baash ;-)

zakaria said...

shayad to zendegi gozashtaton ba ham doost boodin ?!

Shahab said...

ببین من بخوام دو کلوم برای تو ایمیل کنم و اینا چه طوری میشه به آدرست دسترسی پیدا کرد؟

Shahab said...

بد زدی تو کار نوستال ها !

Shahabُ said...

در جواب مهربون و بی تا باید عرض کنم آقایایون هزاریم اهل دست گل آب دادن باشن همیشه یه سری خانوم هستن که این روند رو تسهیل می کنن
مث شما !
اونوقت هی بندازین گردن آقایون!

امیر said...

سلام،
اگه پای یه زندگی وسط نبود خودم همین الان میرفتم برات آستین بالا میزدم.

ارنستو said...

گفتی: "كارگر شمالي پايين تر از بلوار كشاورز و نزديك ترين صندلي رو به صندوق داره؟!" ردیفه! ببین خودت آدرسو دادی نجنبی من میرم مخ رو میزنما...؟ :)

اراکده said...

وای وای این آقای هالو چه فیلمیه پسر...
منم یه بار تو شیراز عاشق یه دختر شدم.... بعد چند روز متوجه شدیم طرف شوهر داره... ای بخشکی شانس....

Unknown said...

آخ! منو یاد خودم انداختی یه بار واسه خودمم اتفاق افتاد هیچوقت هم جرات جلو رفتن پیدا نکردم اون موقع فک کنم 19 یا 20 ساله بودم
این حالت هالو بودن وقتی به آدم دست میده خیلی تحقیر کنندس شاید یکم هم یاد وودی آلن می افتم تو فیلم
Playit again sam!
در کل حس خوبی نیست اگه طرفت اون نگاه فخری خوروش رو بهت داشته باشه!

سلام خوبی؟
اگه فرصتی شد خیلی فیلمها میخوام ببینم اگه فرصتی باشه آخرین بار به رنگ ارغوان رو دیدم

دمدمی said...

ایما بچه که بودیم کتابی خواندیم به نام سینوهه... از آن کتاب های قطور اما عوام خوان بود. در آن بابای سینوهه وقتی بچه بود به پسرش نصحیت کرد که از زنها بپرهیز در سینه آنان شعله ایست که زندگی ات را نابود، می کند. در ما تاثیر گذاشت و حالا تاثیراش پاک شد.
زن ها شاید در این دنیا ساده ترین چیزها باشند... اما لعنتی این دنیا خیلی پیچیده است... دنیا پر از زن است!
---
دلمان مث یک جانور چهار پا که هاپو-هاپو می کند، به نشستن پای کامپیوتر و خواندن پست های "خارجی" شما تنگ شده.

نسيم said...

هي پسر چه كردي؟ من برداشتم از نوشت ات اين بود كه سوءتفاهمي شده اما كامنتها يه چيز ديگه مي گن چي بگم والا

ستاره*** said...

ه ___نوز در بیگانگی عریانم

بی کفش

در آسمان ستاره***

Unknown said...

چقدر زود زندگيت از هم مي پاشه

زلیگ said...

دقیقا چی کار کردی؟متوجه نمیشم!آقای هالو خیلی موجود اعصاب خورد کنی بود به نظر من.می خوای تو هم آب توبه بریز سرش!و
این فیلم عیار فلانو من ندیدم ولی خوندم که از نفس عمیق ضعیفتر بوده

یلدا said...

لعنت به من که تا به حال اینجا را نخوانده بودم !!!

somaye said...

چقدر من خندیدم به این کلمه "شهرستانی " وااااای خدای من از اشتها هم افتاده !
سلاااام
اینم یک دیالوگ مرتبط :
- به عشق در اولین نگاه اعتقاد داری؟
- نمی¬دونم، ولی باعث صرفه¬جویی در وقت می¬شه!
جرج رافت و می وست. شب به شب

راستی چند وقت پیشا من یه خوابی واست دیده بودم که خیلی دلم می خواست تعریف کنم ولی اینجا زیادی عمومیه
یادمه تو اون خواب هم کلی بهت خندیدم
عذر می خوام تمسخر نبود ها ؛)

Anonymous said...

پرتقال دم دستت نبود اون موقع احتمالن!