Thursday, December 13, 2007

وگرنه روشن شدن چند تا لامپ که هورا کشیدن نداره

الف : در ستایش نجف

مجموع چیزهایی که در باره ی نجف دریابندری تا حالا شنیده بودم و خونده بودم تصویر خوبی از او توی ذهنم درست نکرده بود؛ حالا با خوندن ترجمه ای که از The Remains of the day کرده می بینم با یک مترجم قهار سروکار دارم؛ تابلویی که از او در ذهنم ساخته شده بود را پایین می آورم ، تصحیح اش می کنم و می گذارم اش جای بهتری.

ب: در ستایش "بازمانده ی روز"

رمان بازمانده ی روز یکی از کارهای خیلی خوبی بود که تا حالا خوانده ام؛ جذابیت های فراوانی داشت؛ مثلا ً نحوه ی بیان شخصیت اصلی که باز هم دست آقای دریابندری مریزاد که چقدر خوب این زبان را درآورده؛ اتفاقاتی که ظاهراً در حاشیه ی داستان می افتند در حالیکه به نظرم خط اصلی همان است که به ندرت خودش رانشان می دهد؛ و آن خط موازی داستانی که آخر سر می فهمیم این همه وقت این خط را دنبال کرده ایم که ضربه را پایان همین خط بخوریم و بزنیم بیرون سیگاری بگیرانیم و اندوه فرصت های از دست رفته مان را بخوریم.

ج: در ستایش کازوئو ایشی گورو (Kazuo Ishiguro)

این سومین رمانی است که از ایشیگورو می خوانم و خوشحالم که به صورت اتفاقی ترتیب شان به نحوی شد که بیشترین لذت را ازشان ببرم؛ به شما هم پیشنهاد می کنم اگر می خواهید این سه تا رمان را بخوانید حتما ً اول وقتی یتیم بودیم را بخوانید بعد هرگز رهایم مکن و آخر سر بازمانده روز را ، تا با یک سیر صعودی لذت بخش مواجه باشید ، احساس فتح قله ؛

د: به خاطر ابعاد کتاب، توی کتابخونه می ذارمش پیش پنین – ناباکوف – بعد متوجه می شوم هر دوی این کتاب ها را نشر کارنامه چاپ کرده ؛

ه: بازمانده ی روز / کازوئو ایشیگورو / نجف دریابندری / نشر کارنامه / 1385 / 4950 تومان

و: مثل اینکه از روی این رمان یک فیلم هم ساخته شده که نقش اصلی آن را آنتونی هاپکینز بازی کرده ؛ برای اقتباس، کتاب نسبتا ً سختی است ، من اگر می خواستم فیلم بسازم دو تای قبلی را فیلم می کردم.

ز: The Secret به نظرم ارزش دیدن داشت ؛ اگرچه من تا حد زیادی این چیزها را می دانستم ولی به نظرم به دیدن اش می ارزید.

No comments: