Thursday, February 18, 2010

چه چهره هاي عجيبي داري عشق

بعضي وقت ها يك تلنگر لازم است، بعضي وقت ها يك مشت، كه شايد به قيمت از دست رفتن سال هايي از زندگي تمام شود از دست رفتن ِ عزيزي كه مي توانست رنگ زندگيت باشد؛

پيش آمده از كسي خوشتان آمده باشد اما دلايلي باشد كه اين حس را يا كتمان كنيد يا جور ديگري نشان بدهيد؟ صحبتم از موانع فرهنگي جامعه ي خودمان نيست - هر چند آن را هم مي توان لحاظ كرد - تصور كنيد به دليل اختلاف سن مثلا؛ آن وقت اين حس به چيز ديگري تبديل مي شود؛ اينكه به چه چيزي البته به خيلي چيزها بستگي دارد مثلا همان شرايط فرهنگي؛ آن وقت چه شما، چه ديگري، رابطه تان با آلترناتيوهاي موجود هم تغيير مي كند؛ ممكن است عشق از دست رفته تان را باز بيابيد ياسعي كنيد آن را كاملا محو كنيد. من كه موسيو آرنو باشم تازه وقتي از نلي – خوشكل، جوان، شهواني - يا بهتر بگويم از خودم قطع اميد كردم با زنم كه از جنوا برگشته بود – شوهر جديدش تازه فوت شده – تصميم گرفتيم تصميم سي سال پيشمان را عملي كنيم و برويم دور دنيا را – هر جايي كه توريست ها را نمي كشند – بگرديم. نمي دانم شما هم آن قدم زدن هاي مصمم نلي را در پايان فيلم مثل من تعبير كرديد كه دارد مي رود پيش ژغوم (Jerome) يا نه؟

خيلي عجيب است كه من بخش هايي از زندگي خودم را توي فيلم ها مي بينم؟ براي خودم سوال بود كه چرا تازگي ها حسم به خانم ميم انقدر آتشين شده است نگو دليلي ازين دست پشت قضيه بوده و خودم نمي دانستم.

از كلود سوته قبلا A heart in winter يا A heart of stone را ديده بودم كه فيلم عاليي بود اين هم يك فيلم عالي ديگر و البته فيلمي عجيب:

Nelly & Monsieur Arnaud: نلي و موسيو آرنو

محصول 1995 فرانسه، ايتاليا، آلمان

كارگردان: كلود سوته

نويسندگان: ژاك فيشي و كلود سوته

با بازي امانويل برت (نلي) و ميشل سرو (موسيو آرنو)

106 دقيقه رنگي

A Heart in winter در روسپيگري

اين فيلم را هم به لطف همين دوست ِ نازنين ديدم؛ دمش خيلي گرم.

16 comments:

mahta said...

شاید به علت پیچیدگی عواطف آدم ها هست.. و همزاد پنداریمون هم بخاطر شباهتهای ذاتی هست.. من هم این حس رو دارم

Saar said...

Dorood

مهدیه said...

عجب...

کاش می شد ببینمش...
یعنی امیدوارم ببینم.
چه جالب بود.
خیلی.

بهار said...

در عاشقیت چیزی پنهان هست که با همه وضعیت ها همذات پنداری می کنی با همه افتادگان با همه عشاق با همه داستان ها و ملودیها عاشقیت دیدن جهان از یک زاویه دیگه است زاویه ای قبل از عقلانیت قبل از ایده سلطه بر طبیعت

Hasti.N said...

وب زندگی‌ ما هم مثل فیلمه دیگه. سر جدت هر تصمیمی داری اجرا کن نگذار برای وقت دیگه، گاهی‌ بیخودی دیر میشه و ما هم توان پرداخت این خسارت‌ها رو نداریم، باور کن.

reza said...

سلام.به من ونگارمیگفتن به درد هم نمی خورین فاصله سنی دارین .دنیاهتان متفاوته اما همش حرف ...بود.الان خیلی وقتها همه آروزی رابطه مارودارن.چطورین دوستان.من که ماموریت اداری ازپا انداختم.سبزباشین بروبچ..

haafez said...

bale,pish umade
ama akharesh be taraf goftam,goft dusam dare unam,kheili vaghte,ama gozasht raft

Anonymous said...

به به به چه اتفاق خوبی می تونه باشه ، خانوم میم
مسرور شدیم

صدا

ستاره*** said...

سلام
گفتی "" تصور كنيد به دليل اختلاف سن مثلا؛ آن وقت اين حس به چيز ديگري تبديل مي شود؛ ""


من هم میگم مثلا قتل /چیز خوبیه..مگه نه ؟

از هیچکاک خودمو چه خبر راستی

؟خيلي عجيب نیست كهشما بخش هايي از زندگي خودت را توي فيلم ها مي بينی

مرسی موسیو..

farhad said...

آقا جون من پشت رول حواست به رانندگی باشه ،خطریه. این رمان هم قسمت قسمت داره میاد رو نت، شاید اولش یه کم مبهم باشه و انسجام روایت به خاطر همین قسمت قسمت بودن از دست بره ، پیشاپیش عذر می خوام.

Unknown said...

آدمایی که میرن دور دنیا رو میگردن باید آدمای جالبی باشن!

خوشحالم که از داستان خوشت اومد راستش همشو تو ذهنم به تصویر درآوردم مثه کارگردانی که داره فیلم میسازه! بعد نوشتمش، مامور واسه خرید تمبک مشکل مالی نداشت فقط می ترسید که اطرافیانش (همکاراش) او رو با تمبک ببینن!

Unknown said...

پيش آمده از كسي خوشتان آمده باشد اما دلايلي باشد كه اين حس را يا كتمان كنيد يا جور ديگري نشان بدهيد؟
بله متاسفانه بله

بازهم ممنون از ابراز لطفت. اصلا قابلتو نداشت

امیر said...

خانم میم،هان؟ امیدوارم موفق باشی شاهرخ جان.

این فیلمه باید خیلی خوب باشه.
ببینیم شاید کمک کنه ما هم دلیل بعضی از مسائلمون رو بفهمیم.

مهربون said...

سلام ترم جديد شروع شده باز من دير مي رسم پستت رو بخونم معذرت

مهربون said...

چقدر زيبا تلفيق مي كني حس خودت با فيلم ها رو آيكون لبخند

مهربون said...

به لطف بعضي ها ايميلم فعلا" باز نمي شه آيكون عصبانيت