Saturday, April 3, 2010

زن ديگر

سينماي ايتاليا را دوست دارم هر چند هنوز از بيشتر ِ بزرگان سينماي ايتاليا فيلمي نديده ام اما همان چند فيلم ِ برتولوچي و انتونيوني و فيلم هاي پراكنده ي ديگر كافي است تا اين سينما را دوست داشته باشم.

از سينماي ايتاليا تورناتوره را هم دوست دارم به خاطر سينما پارادايزو و مالنا – آنهايي هم كه افسانه 1900 را ديده اند خوششان آمده معمولا –

اما زن ناشناس آن چيزي نيست كه من از اين سينما انتظار داشتم؛ بيشتر به يكي از فيلم هاي هاليوودي مي مانست كه از ام بي سي پرشيا پخش شده باشد. مخصوصا وقتي مثلا ايرنا دارد آن كمدي كه گاوصندوق را پنهان كرده سر جايش مي گذارد و زن ِ صاحبخانه دارد نزديك مي شود يا آن صحنه اي كه كليدها را از كيف سرايدار مي دزدد مي رود از رويشان يكي مي سازد و دو باره ان ها را سر جايشان قرار مي دهد كارگرداني ِ اين صحنه ها كاملا هاليوودي است و درست از همان سنخي كه من دوست ندارم. سوتي هايي هم در فيام هست مثلا ديدن ِ رمز ِ گاو صندوق از سوراخ ِ كليد بيشتر توي يك انيميشن كارتوني مي تواند باشد تا يك فيلم ِ جدي. يا نحوه ي گريم و حرف زدن ِ مولد.

اما با همه ي اينها چيزي در فيلم هست كه باعث مي شود آن را تا ته ببيني؛ رنجي كه ايرنا در همه ي اين سال ها كشيده و چه بخواهد چه نخواهد كابوس ِ اين سال ها دست از سرش بر نخواهد داشت.

نحوه ي روايت ِ فيلم هم خيلي خوب است؛ موازي تعريف كردن ِ گذشته و اكنون ِ ايرنا مناسب است اما در مجموع فيلمي نيست كه آدم بتواند بعدها از آن ياد كند.

La sconosciuta : زن ناشناس: The Unknown Woman

محصول 2006 ايتاليا، فرانسه

نويسنده و كارگردان: جوزپه تورناتوره

118 دقيقه رنگي

13 comments:

امیر said...

من خیلی با سینمای اروپا حال نمیکنم. انقدر ضرباهنگ فیلم کنده که آدم پیر میشه. بگذریم از کارای معرکه و کارگردانای خدایی که داره. اونا برای من در حکم استثنائه.

ارتا said...

سلام
فیلم‌هایی که گفتی رو حتما میخوام چون ندارم.چطوری بگیرم؟
راستی اره همش شد 3000 تومن مگه عجیبه؟

شهاب said...

این فیلم رو خیلی وقت پیش دیدم واقعا نظر خاصی ندارم راجع بهش
ولی اگر فیلم هیچ رو نرفتی حتما برو معرکه اس !

مهتا said...

اینو ندیدم ولی سینما پارادیزو یکی از فیلمای زندگی منه

مهربون said...

من سینمای ایتالیا رو دوست دارم خیلی-این فیلم رو ندیدم مادر جان

مهدیه said...

سلام.
چطوری
من برگشتم اما راستش هنوز نخوندمت. خیلی وقت لازم برای خوندن همه شون.
بر می گردم بازم.


خوب و خوش باشی

نسيم said...

اين فيلم را نديدم اما باهات موافقم در مورد سينماي ايتاليا. ايتاليا يه جورايي سرزمين آرزوهاي منه

somaye said...

من اتفاقا به نکته هایی که گفتی اصلا توجه نکردم و کل فیلم را یکنفس نشستم ونیگا کردم واز جام جم نخوردم ...یه جورایی با قهرمان داستان همذات پنداری میکردم ...عجیب نیست من با تمام زنهای تمام فیلمهایی که می بینم همذات پنداری میکنم ..یک نمونه اش که هیچ ربطی هم به من نداره با بئاتریس کیدو شخصیت اول زن کیل بیل!

ستاره*** said...

درود بر شما...سال خوبی داشته باشین

این ایتالیایی ها چقدر بینی شون بزرگه...

خوش گذشت بارون و سرما ؟؟ شنیدم که داشتی یخ می زدی..با اینکه گر مایی هستی..

Unknown said...

به نظر مياد در کل مي خواي بگي نبينينش

.:: فاطمه ::. said...

به نظر من که هر نوع نقد روی یه فیلم یعنی ببینید!
من که کلی کنجکاو شدم فیلم را ببینم!

باران سپید said...

سلام دوست من

نگران باش رفیق!
این دنیا با آدم هائی لب به لب شده است که روز روشن از جیب هم رد می شوند.

منتظر حضورتان هستم.[گل][بدرود]

پیام said...

سینمای ایتالیا را من هم دوست دارم، یک روبرتو بنینی فوق العاده دارد با آن "زندگی زیباست" محشرش و بازی های دلچسبش در قهوه و سیگار و شب روی زمین جارموش و یک فلینی بزرگ داردبا آن " جاده" و کاراکتر ماندگار "زامپانو" که آنتونی کوئین جاودانش کرد و همینطور یک "تورناتوره" با سینما پارادیزو و ستاره ساز و البته مالناو باقی...این فیلم را هم ندیدهام و با توضیحاتی که دادی خیلی برای دیدنش اشتیاق ندارم