Friday, April 9, 2010

لوژين بودن

من هم از آن دست آدم هايي هستم كه دوست دارم زنم بيشتر از من خوانده باشد ديده باشد دقت كرده باشد اما دوست ندارم بيشتر از من درآمد داشته باشد؛ دليل ِ خودآگاهي پشت قضيه نيست هر دليلي كه بياورم ممكن است غلط باشد. مطمئن نيستم چرا اما دوست دارم زنم به من نياز داشته باشد. حس ناخوشايندي است حس اينكه زنم كاملا مستقل از من است. دوست ندارم همكار هايش از او سي دي وينداوز بخواهند دوست ندارم از او بخواهند از تهران كه بر مي گردد برايشان فلان چيز را بياورد دوست دارم زنم رن ِ خودم باشد زن ِ روزها و شب هاي خودم. دوست دارم وقتي مي خواهد كاري بكند كه به احساس هاي من هم مربوط مي شود از من اجازه بگيرد.

لوژين فقط يك شخصيت ِ پيش برنده ي داستان نيست بهانه اي است براي نقدي كه بر فرهنگ خانوادگي وجود دارد نقدي كه موافقان و مخالفان خودش را دارد.

20 comments:

زکریا said...

sedaghatet ghabele tahsineh ! ama dalil haei ro ke avordi ghabool nadaram ! amma en e bahse mofasaleh
farda miam donbalet . mirim parki jaei ba ham sohbat mikonim

علامت سوال said...

مطمئن نیستم حس مالکیتی که مردها نسبت به زن دارند، ریشه در فرهنگ داره، یا اساسا یک مسٔله ذاتیه. جالب اینجاست که گاهی‌ زن‌ها هم از این مورد تملک قرار گرفتن لذت میبرند.

Hasti.N said...

عجب...پس اینطور؟

تحقیقی هست در این مورد که برمیگرده به خود آگاه جمعی‌ و این چیز ها. میگه این مالکیت و حس مال خود بودن بر میگرده به دوران شکار، که مرد‌ها شکار میرفتن و زن‌ها در خانه کانون خانه رو گرم نگاه میداشتن و از هر نظر وابسته به مرد‌ها بودن. تحلیل جالبیه که البته من هرچی‌ می‌خونم نمی‌فهمم که چرا وقتی‌ دوران کشاورزی مثلا از راه میرسه، باز هم مرد‌ها حس مالکیت رو ول نمیکنن؟ به نظرم یک جای قضیه ایراد داره و من توی کتم نمی‌ره که اینها به سیستم بقا ربط داشته باشه. خوب نظر من هم زیاد مهم نیست این وسط، اما خوب من هم تئوری خودم رو دارم.

hamed dar said...

دقيقا همون چيزي كه گفتم
من بزرگ شدم
و اولين و ماندگار ترين
خاطراتم
همونهايي
شد
كه توش بهم گفته شده بود
من
احمقم
…………………………………
شعر و سينما ، با يادداشتهايي كوتاه به روز است

hamed darab said...

دقيقا همون چيزي كه گفتم
من بزرگ شدم
و اولين و ماندگار ترين
خاطراتم
همونهايي
شد
كه توش بهم گفته شده بود
من
احمقم
…………………………………
شعر و سينما ، با يادداشتهايي كوتاه به روز است

hamed darab said...

دقيقا همون چيزي كه گفتم
من بزرگ شدم
و اولين و ماندگار ترين
خاطراتم
همونهايي
شد
كه توش بهم گفته شده بود
من
احمقم
…………………………………
شعر و سينما ، با يادداشتهايي كوتاه به روز است

(م.ا.ب) said...

بیشتر درآمد داشتن چه ربطی به وابسته بودن داره؟ اینکه یک کاری بکنه هم ربطی به این نداره که زن خودم باشه یا نباشه!! البته به شرطی که شورشو در نیاره ها!!!!!!
اوه اوه!! اون اجازه رو که اگه نگیره خیلی بی وفاییه!! ینی به هیچ چی حسابت نمیکنم!!
واقعا نارحت کننده ست!!

(م.ا.ب) said...

راستی این خسرو کیه؟ کامنت گذاشته اینجا رو لینک داده. در یه موردی راهنماییم کرد. دستش درد نکنه.

حوازاد said...

سلام، دو سوال:

به نظرت اگر پیرامون علاقه ی ژیژک به هیچکاک بخواهیم چند تا فیلم از هیچکاک نام ببریم کدوم هاست؟
زیر نویس درست و حسابی برای بزرگراه گمشده لینچ دارید؟

Unknown said...

مطمئنم با اعتراف به این قضیه لایق تف و لعن میشم ولی این تف و لعن درمقابل
احساسی که دارم واسم پشیزی ارزش نداره
موضوع اینه که منم خیلی وقته میدونم عامدانه خواستم شوهرم دقیقا "برتر" از خودم باشه
منم دلیل خواآگاهی واسش ندارم و دقیقا هم منظورم بعد اقتصادی قضیه نیست
شاید باید رفت سراغ یونگ ولی به هرحال انکار این قضیه دروغ گفتن به خودمه
فک می کنم اگه با خودمون صادق باشیم به جوابای جالبی راجع به ساختار جنسیت میرسیم

haafez said...

man ham : )

نازی said...

جالبه که خود خانم ها هم از این موضوع استقبال می کنن
خواهرم می گفت از اماری که تو کلاسشون گرفتن 4 نفر از دخترها بودن که گفتن شغل و شرایط خودشون مهم تره انگار ملت با شوهراشون معنی پیدا می کنن!دی:

Anonymous said...

خوب از نظر روانشناسی شما هنوز تو دوران کودکی خودتون گیر کردید و دوست ندارید همبازیتون با کس دیگه بازی کنه !!!

پریزاد said...

راستی کامنت بالا مال من بود نمی دونم چرا ناشناس شد !

مهربون said...

حس مالکیت منو کشته !!!!!!!!!بابا ای ول

امیر said...

راس میگی همینجوریه.
حالا تازه راست تر میگی وقتی میگی نمیدونی کهی ریشه و منشائش از کجاست و چیه. این بدجور رو اعصابه. هی براش دنبال دلیل میگردی و هی هیچی دستت رو نمیگیره

صدا said...

نکته ی جالبش اینه که می گی دوست داری بیشتر از تو بدونه
از مرد ایرانی حتی این هم بعید به نظر می رسه
اما دور نیست که فرهنگ و مرام ما ملت هم درست می شه و به سمت و سوی درستی سوق پیدا می کنه
ایران جاییه که همسران به هم اجازه نمی دن هیچ چیز خصوصی ای داشته باشن
و نداشتم یه حریم کوچک یک نفره ، عذاب آوره ، برای هر دو
بالاخره ما ملت هم یاد می گیریم که به جای فرهنگ ازدواج ِ یه محدودیت من ، یه محدودیت تو ، برسیم به یه آزادی واسه من یه آزادی واسه تو
معامله ی شیرین تریه

Unknown said...

خوب زنها هم دوست دارند ازشون حمايت بشود.يعني بيشترشون با تو موافقند

علامت سوال said...

تکیه کردن به یک مرد دوست داشتنی و مورد حمایت او قرار گرفتن دلچسبه ولی‌ "مملوک" بودن رو مطمئن نیستم، فکر می‌کنم نگاه غیر جنسیت گرایانه میگه هر انسانی‌، نه فقط مرد، آزادی رو دوست داره و حقش هم هست. به هر حال فکر نمیکنم حسی که تو داری مختص مردای جامعه ما باشه، یه چیزایی هم هست که مربوط به طبیعت آدما میشه فرقی‌ نمی‌کنه کی‌ و کجا باشن...یه مدت پیش رو یه مقاله‌ای کار می‌کردم در مورد زن ستیزی ارسطو و جامعه اون زمان یونان...البته منظورم این نیست که تو هم زن ستیزی!( شاید هم باشی‌ کی‌ میدونه) اما منو به این فکر انداختی که تو اولین فرصت یه قسمت هاییشو پست کنم تاراجع به زن ستیزی مردای جامعه خودمونم یه آماری دستمون بیاد!

somaye said...

خیلی خودمو کنترل کردم که اینو نگم ...ولی خیلی خودخواهانه است ..اگر این نوع نگاه حذف بشه شاید اتفاقات بهتری بیفته ...