Thursday, May 7, 2009

کراچی - گلاسکو

هفتاد هشتاد سال پیش بود که توی هند زندگی می کردیم، درگیری های هندوها و مسلمونا که شدت گرفت دیگه اونجا قابل سکونت نبود ما با کسی مشکلی نداشتیم اما بقیه با ما مشکل داشتن؛ خشونت ها که زیاد شد کوچمون دادن پاکستان، گفتن برین اونجا که از هم دور باشین، دور شدیم اما اونا ولکن قضیه نبودن خونه هامونو آتیش می زدن، مغازه هامونو غارت می کردن، بچه هامونو می دزدیدن، زنامونو اذیت می کردن؛ انگار خلاصی ازین کابوس ممکن نبود، باید هزاران کیلومتر دور می شدیم راه افتادیم از پاکستان به سمت اسکاتلند؛ حالا سال هاست اینجا زندگی می کنیم، قوم و خویشامونو همونجا جا گذاشتیم اما زبونمونو که نمی تونستیم، پوستمونو که نمی تونستیم، فرهنگمونو تا جایی که جا داشت جا گذاشتیم اما نمی شد همه چی رو که جا گذاشت، خودمونو که نمی تونستیم جا بذاریم؛ حالا اون کابوس رنگ عوض کرده اما هنوز هست؛ کابوس ها همیشه هستن لعنتیا، نمی شه از شرشون خلاص شد.

می پرسین چه کابوسی؟ بهتون می گم:

توی گلاسکوی اسکاتلند والدین کازم خان، جازمین دختر خاله ش رو براش در نظر گرفتن که باهاش ازدواج کنه؛ کازم اما عاشق معلم موسیقی خواهر کوچیک ترش شده؛ دختری سفید پوست، ایرلندی و کاتولیک.

سنت ها، مذهب و شرایط جامعه کابوس جدیدیه که براشون اتفاق می افته، کازم نه می خواد خونواده ش رو از دست بده نه دختر ایرلندی، روژین رو، روژین نه می خواد کارش رو از دست بده نه کازم رو، کشیش منطقه می خواد بچه های کاتولیکشون رو کسی درس بده که به اصول مذهبی پایبنده و روژین نیست، والدین کازم می خوان بچه شون همونجوری خوشبخت باشه که اونا می خوان این کابوس جدید کم از کابوس زمانی نیس که هندو ها و مسلمونا به جون هم افتاده بودن.

Ae Fond Kiss

محصول 2004 انگستان، بلژیک، آلمان، ایتالیا، اسپانیا (Bianca film)

کارگردان: کن لوچ

نویسنده: پل لاورتی

104 دقیقه، رنگی

البته فیلم دوتا نقطه ضعف داره به نظرم یکی توی تدوینش باید بعضی صحنه های اروتیک کوتاه تر می بود، یکی هم پایان بندی فیلم می بایست تلخ می بود نه اینجوری؛

No comments: