Saturday, May 9, 2009

هنگامی که مردان نومید و خسته پیر می شوند

وقتی شونزده سالم بود به آب و آتیش می زدم هر جور شده یه پولی جور کنم بتونم اون کانتینر مبله ی لب ساحلو بخرم که وقتی مادرم از زندان آزاد شد دیگه نره پیش اون دوست پسر بی شرف و مواد فروشش که بابابزرگ بی غیرت ام هم حتا باهاش همدست بود؛ وقتی شونزده سالم بود مادرم از زندون آزاد شد و یه شب بیشتر پیش ما نموند؛ وقتی شونزده سالم بود مادرم خبر نداشت من چجوری پول جور کردم، یکی دوبار البته وقتی شونزده سالم بود ازم پرسید، ولی من هیچ وقت وقتی شونزده سالم بود بهش نگفتم؛ خواهرم وقتی شونزده سالم بود از مادرم بدش میومد میگفت حقش اینه که مث سگ تو هلفدونی بمیره من ولی وقتی شونزده سالم بود می خواستم کمک کنم مادرم ترک کنه؛ وقتی شونزده سالم بود پلیس در بدر دنبالم می گشت آخه اون مواد فروش کثافتو با چاقو زدم آش و لاشش کردم، همونی که باعث می شد مادرم ترک نکنه هیچوقت مخصوصا وقتی من شونزده سالم بود.

نامزد نخل طلای سال 2002؛ (سالی که هیات داوران به ریاست دیوید لینچ نخل طلا رو به پیانیست رومن پولانسکی دادن و این همون سالی بود که کیارستمی از اعضای هیات داوران فیلم های کوتاه بود و این همون سالی بود که ده ِ کیارستمی هم توی بخش اصلی جشنواره بود).

Sweet Sixteen

محصول 2002 انگلستان، آلمان، اسپانیا (Alta Films)

کارگردان: کن لوچ

نویسنده: پل لاورتی (برنده ی جایزه بهترین فیلمنامه به خاطر این فیلم از کن 2002)

106 دقیقه، رنگی

No comments: