الف: زاغه های هنر
سال های نسبتا دور که صبح های روز جمعه رادیو برنامه ی صبح جمعه با شما را پخش می کرد یکی از قسمت های برنامه مسابقه ای بود که مجری چند کلمه ی بیربط می گفت و شرکت کننده باید یک و فقط یک جمله با آن ها می ساخت؛ مثلا ً تصور بفرمایید جمله ای با آسفالت، مارمولک و ماژیک حاصلش می شد مارمولک با ماژیک روی اسفالت نقاشی کرد؛ در همین حد. حالا چقدر احتمال دارد از ترکیب چند کلمه ی ناهمگون جمله ای قصار در بیاید؟
ممکن است بگویید سینما جای همین حالت های غریب ونادر است؛ بله هست اما نشان دادن حالت عجیب بی آنکه در شکلی هنرمندانه و با هدفی زیبایی شناسانه باشد کار شبکه خبر است نه رسانه سینما
در هر صورت این حرف ها مقدمه ای است بر هزار ایراد وارد بر فیلم بی ارزش میلیونر زاغه نشین؛ که عقم می گیرد از آن
ب: خطر گردش به چپ
در خصوص جناب محسن رضایی می خواهم نکته ای را برایتان روشن کنم هر چند می دانم برای بسیاری از شما این نکته واضح و روشن است آن هم اینکه هر حکومتی برای حفظ ظاهر و به نوعی برای بقا نیاز به منتقدانی دارد سوای منتقدان داخل حوزه قدرت، کسانی که بتوان به آنها اپوزیسیون گفت. در سال های گذشته اصلاح طلبان، سازمان مجاهدین و مخصوصا بخش تندرو آنها کارکرد مثبتی که برای حاکمیت داشته اند همین بوده است اما واقعیت آن است که حکومت کم از دست آنها اذیت نشده این است که در یک رویکرد موذیانه با حذف کامل گروه های اصلاح طلب دنبال جانشین نمودن کسی مانند محسن رضایی است که همزمان که ادعای نقد و انتقاد و اصلاح طلبی را دار کاملا گوش به فرمان حاکمیت وقت است و هیچ گزندی از وی به حکومت نخواهد رسید. بر حذر باشید از این گرگ در پوستین میش .
No comments:
Post a Comment