الف : یک ضرب المثل برزیلی میگه اتفاقی که یک بار افتاده ممکنه هیچ وقت تکرار نشه ولی اتفاقی که دو بار افتاده باشه حتما ً بازم تکرار می شه
یکی دو روز بود که یک تصویر توی ذهنم بود که پاک نمی شد و دلم هم نمی خواست باهاش ور برم؛ تا اینکه دیدم راه دیگه ای نیس باید چشامو ببندمو بذارم این تصویر راه بیفته و کار خودشو بکنه تموم شه؛ همین کارو کردم وقتی چشامو باز کردم یاد چند سال پیش افتادم که برای اولین بار خودمو توی خواب دیدم، اینقدر زشت بودم و وحشتناک که از خودم ترسیده بودم ؛ این بار هم مثل همون بار از خودم ترسیدم.
ب:
In the mood for love
A film by WONG KAR-WAI
فیلم خوبی بود، مشخصا ً کارگردانی خوبی داشت؛ مخصوصا ً یه ربع بیست دقیقه ی اول، فیلم خودشو بهت تحمیل می کنه و خوشبختانه باوجودیکه درونمایه ی فیلم این ظرفیت رو داره که به یک ملودرام سخیف تبدیل بشه اما این اتفاق نمی افته و به نظر، کار-وای سعی می کنه آنتونیونی وار به فضای پیچیده ی روابط انسانی وارد بشه اما این ورطه، ورطه ایه که آنتونیونی فقید هم فقط تونست پیچیدگی ها و ظرافت هاش رو به صورت هنرمندانه ای نشون بده و گرنه اگر سعی می کرد نتیجه گیری کنه بعید می دونم می شد این آنتونیونی ای که الان هست؛ البته نمی خوام بگم کار-وای می خواد نتیجه گیری کنه، خوشبختانه طرف هیچکدوم از شخصیت ها رو نمی گیره اما مشکل اینه که داره طرف عشقو می گیره و من با این موضوع مشکل دارم !
انتخاب زاویه ی دوربین ها و استفاده از نماهای بسته ی فراوان که در تناسب کامل با محتوای فیلم بود از نقاط قوت فیلم بود. ( مخصوصا ً جایی که دوربین از زیر تختخواب داره شخصیت ها رو نشون می ده)
و البته موسقی فیلم که به تنهایی – مستقل از خود فیلم - زیبا بود اما روی فیلم اونجور که باید ننشسته بود.
در مجموع کار خوبی بود که ارزش دیدن داشت.
No comments:
Post a Comment