همونجور که می دونین من معمولا ً نظرمو درباره ی کتابایی که می خونم و فیلمایی که می بینم اینجا می نویسم، حالا شما اگه با خوندن این پستا از یه فیلم یا یه کتابی که اینجا معرفی می کنم خوشتون اومد و رفتین دنبالش خب حس خوبی به من دست می ده اگرم نرفتین خب نرفتین ؛
ولی حساب این پست با بقیه فرق می کنه، ازتون می خوام اگه آب دستتونه بذارین زمین این دو تا فیلمی که اینجا معرفی می کنم رو اگه تا حالا ندیدین برین ببینین، همین دیگه
الف : Ten Minutes Older: Trumpet
مجموعه ی هفت تا کار ده دقیقه ای از هفت تا کارگردان مطرح سینما؛ اگه بخوام راجع به تک تکشون حرف بزنم این پست خیلی طولانی می شه؛ همینو بگم که توی این کار اپیزودیک به ترتیب از آکی کوریسماکی، ویکتور اریس، ورنر هرتزوگ، جیم جارموش، ویم وندرس، آنگ لی و چن کایگه هرکدوم یک کار ده دقیقه ای می بینیم؛ من شخصا ً بیشتر از همه از کار ویکتور اریس (Lifeline) لذت بردم. اینم بگم که همین تهیه کننده قبل تر کارهای ده دقیقه ای هفت تا کارگردان دیگه مثل گودار و برتولوچی و . . . رو توی یه مجموعه ی دیگه به اسم Ten minutes older : Cello تهیه کرده که من اونو ندیدم هنوز.
ب: Eros
این یکی هم یه کار اپیزودیکه ولی با تعداد کارگردان کمتر و اپیزود های طولانی تر؛
سه تا اپیزود که به ترتیب از وونگ کار – وای، استیون سودربرگ و میکل انجلو آنتونیونی فقید هستش؛
من اطلاعات تاریخی اسطوره ایم کمه واسه همین نمی دونم اروس الهه ی چی بوده و کارش چی بوده ولی اگه الهه ی عشق باشه و اون وقت این واژه ی اروس رو ریشه یابی کنیم و احتمالا ًببینیم از همون ریشه ای گرفته شده که اروتیسم گرفته شده و بعد به این نتیجه برسیم که عشق و س ک س دو روی یک سکه ن و چه بسا این سکه دو رو نداشته باشه و مثل نوار موبیوس بمونه که فقط یک رو داره اون وخت بیشتر ازین فیلم خوشم میاد.
ادامه ی الف :
اولین کاری که از کایگه دیدم farewell my concubine بود که باعث شد به کایگه ایمان بیارم؛ کارهای بعدی ش رو که دیدم راستش ایمانم بهش ضعیف تر شد – حتا اعتراف می کنم کارهای ژانگ ییمو رو که دیدم چند بار به کایگه خندیدم – ولی وقتی اپیزود مربوط به چن کایگه رو توی Ten minutes older : Trumpet دیدم دوباره ایمانم رو به دست آوردم و می خوام اگه احتمالا ً چن کایگه این صفحه رو می خونه همینجا ازش عذر خواهی کنم !
ادامه ی ب :
نمی تونم بگم از کدوم اپیزود اروس بیشتر خوشم اومد راستش ارادت خاصی که به آنتونیونی دارم و جایگاهی که بعد از دیدن In the mood for love از کار – وای توی ذهنم درست شده نمی ذاره بگم کار سودربرگ خیلی سرتر از دو تای دیگه بود؛ نه؛ نمی تونم بگم!
No comments:
Post a Comment