Sunday, February 17, 2008

God Bless America

الف:

یکی از کسانی که در عالم سینما بسیار دوست اش دارم امیر کاستاریکاس؛ به ویژه به خاطر زیرزمین اش (1995) و البته وقتی بابا به ماموریت رفته بود(1985)، رویای اریزونا(1993)، گربه ی سیاه گربه ی سفید(1998)، دوران کولی ها(1988) و حتا آیا دالی بل را به خاطر می آوری ؟ (1981) ؛ کاستاریکا استاد ترکیب کمدی و تراژدی است.(البته به سختی می توان از کلمه ی کمدی برای کاستاریکا استفاده کرد) من که با دیدن فیلم هایش هم از ته دل خندیده ام و هم از سویدای جان گریسته ام . در عالم سینما کاستاریکا این یک کار را خوب بلد است.

کیشلوفسکی جایی می گوید ( نقل به مضمون ) که ظرفیت ها و توانایی هایی که ادبیات دارد هرگز سینما ندارد.

در عالم ادبیات کرت ونه گات به نظرم کسی ست که استاد ترکیب تراژدی و کمدی است ( استفاده از کلمه ی کمدی در اینجا بسیار سخت تر است ) و این کار را به گونه ای انجام می دهد که به نظر می رسد می خواهد ثابت کند ازین هنرمندانه تر نمی شود و خیلی هم اغراق نیست اگر بگوییم ازین هنرمندانه تر نمی شود.

این مقدمات را گفتم که برسم به معرفی آخرین کتابی که خواندم :

سلاخ خانه شماره پنج

(Slaughterhouse – five: or the children’s crusade aduty-dance with death.)

نوشته ی کورت ونه گات (Kurt Vonnegut, JR.)

ترجمه ی ع. ا. بهرامی

انتشارات روشنگران و مطالعات زنان

چاپ چهارم 1386

263 صفحه ، 3500 تومان

اگرچه فکر می کنم کار قبلی ای که از ونه گات خوانده بودم (مجمع الجرایر گالاپاگوس) به مراتب قوی تر و خلاقانه تر و هنرمندانه تر بود اما دلیل نمی شود که ارزش های فوق العاده ی این کتاب را نبینم. ناگفته نماند که باوجودی که مترجم هر دو کتاب یک نفر است ولی فکر می کنم در گالاپاگوس قوی تر عمل کرده است و متاسفانه علاوه بر ترجمه ای که عالی نیست مشکل دیگر کتاب هم ویراستاری ضعیف آن است.

وقتی فکر می کنم اگر این کتاب را نجف دریابندری ترجمه کرده بود و نشر چشمه مثلا چاپ کرده بود چی می شد حالی به حالی می شم.

در هر صورت اگه تا حالا نخوندینش از دستش ندین به نظرم، حیفه.

در ضمن، فیلم آخر امیر کاستاریکا – Promise me this – هم به شدت کار ضعیفی بود به نظرم از سازنده ی اون همه فیلم عالی بعید بود همچین فیلمی.

ب:

بیلی پیلگریم، نقش اصلی کتاب سلاخ خانه ی شماره ی پنج است که برای بعضیاتون کامنت گذاشت ازین به بعد دیگه مسوولیتش با من نیس. (شاه رخ)

ج: کتاب بعدی

کتاب بعدی را با ترس و لرز دستم می گیرم مترجمش قوی نیس انتشاراتش ازون بدتر، فقط به خاطر دو کتاب عالی ای که تا حالا ازین نویسنده خوندم دستش می گیرم.

کمی از مقدمه ی نویسنده که پشت جلد کتاب آمده را اینجا می نویسم :

من داستان زیاد نوشته ام؛ اما این داستان تنها داستانی ست که نتیجه ی اخلاقی آن را می دانم.

البته این نتیجه ی اخلاقی چیز چندان مهمی هم نیست؛ جریان فهمیدن آن هم صرفا ً اتفاقی است: ما همان چیزی هستیم که بدان تظاهر می کنیم، پس همیشه باید مواظب باشیم ببینیم به چه چیزی تظاهر می کنیم

* مجمع الجزایر گالاپاگوس

No comments: