البته به راجر ایبرت و به همه ی کسانی کهTemptress Moon را سال 1997 در کن مسخره کردند حق می دهم، البته فقط به انهایی که اروپایی آمریکایی بوده اند، نه به کسی که در جایی شبیه ایران یا چین یا جاهای مشابه دیگر – از نظر فضای فرهنگی اجتماعی حاکم - چرا که اگرچه مفاهیم و مضامینی که در فیلم هست مربوط به جای ویژه ای از جهان نیست ولی روابط جنسیتی پیچیده ای که در شرق هست دور از ذهن است که در غرب باشد.
قبول دارم که Temptress Moon در حد واندازه های فیلم قبلی (بدرود محبوبم) نیست، چه از نظر متن چه از نظر اجرا، اما به تنهایی هم این فیلم فیلم مهم و دیدنی ای است مخصوصا ً برای ما شرقی ها که رنج های مشترکی هم داریم.
در حین دیدن فیلم، بارها به دیالوگ هایی برخوردم که واو به واو خودم تجربه شان کرده بودم، یعنی عین همان دیالوگ ها از زبان من و کسی دیگر بیرون امده بود، کسی دیگر در موقعیتی مشابه آنچه در فیلم می گذرد.
بسیاری، کایگه را فیلم سازی برای غربی ها می دانند( مگر نه اینکه کیارستمی را هم خیلی ها متهم می کنند به اینکه برای جشنواره ها و برای غربی ها فیلم می سازد) اما من فکر می کنم مفاهیم جهان شمولی که کایگه، دست کم در این دو فیلمی که من از او دیده ام، بیش از آن که غربی یا حتا جهانی باشند، شرقی هستند؛ از همه مهم تر اراده ی لایتناهی تقدیر است که بر شخصیت های فیلم و بر تار و پود زندگی انان سایه انداخته است و رهایی از آن ناممکن است.
یکی دیگر ازنقاط قوت فیلم، فیلمبرداری معرکه ی آن است، با کمی تحقیق در باره ی کریستوفر دووال، فیلمبردار فیلم در می یابیم که استرالیایی ای است که خود را چینی می داند و معتقد است که سفیدی پوست اش به دلیل بیماری است!
یک نکته ی حاشیه ای این فیلم، لسلی چونگ است که نقش اصلی فیلم را بازی می کند و زندگی واقعی او همانقدر تحت تاثیر مواد مخدر بوده که در فیلم، چرا که در نهایت تحت تاثیر همین مواد با پرش از ساختمان مرتفع هتل ارینتال خود کشی کرد. وی را الویس هنگ کنگ می دانند.
این فیلم به نظرم شاهکار نیست اما می توان گفت معرکه
ماه اغواگر (Temptress Moon)
چن کایگه (Chen Kaige)
1996
130 دقیقه
No comments:
Post a Comment