برای من دیوید لینچ از Lost Highway شروع شد، فیلمنامه ش رو حسین بهم داده بود، تا حالا با همچین چیزی برخورد نکرده بودم، خدا می دونه چند بار دیدمش و چند بار با چند نفر درباره ش حرف زدم، توی نمایشگاه کتاب 84 یا 85 بود که هنر امر متعالی مبتذل (اسلاووی ژیژک، ترجمه ی مازیار اسلامی، نشر نی، 1200 تومان) رو خریدم و دونستم می شه تا ابد درباره ی این فیلم نوشت و حرف زد و هیچ وقت هم این حرفا تموم نشه؛ بعد تر وقتی اون همه جنایت و رنج رو زیر اون لایه ی مخملین و خوشکل توی Blue velvet دیدم از لینچ بیشتر خوشم اومد. اونقد از این بشر خوشم اومده بود که حاضر شدم بشینم پای شبکه چهار و نسخه ی دوبله ی Elephant man رو ببینم (از دوبله بدم میاد) و دیگه می دونستم هر وقت قراره فیلمی از لینچ ببینم باید جا بخورم و این جا خوردن وقتی بیشتر از همه بود که فیلم خیلی ضعیف Wild at heart رو دیدم فیلمی که دست بر قضا جایزه ی کن رو هم برده و من هنوز فکر می کنم این جایزه رو به لینچ دادن نه به اون فیلم. Dune از معدود فیلمای عمرم بوده که نصفه نیمه ولش کردم و نتونستم تا ته ببینمش.
ب : و بدان که این جهان خیال اندر خیال اندر خیال است. شیخ عبدالکریم جیلی
حرف زدن درباره ی بعضی فیلم های لینچ )همونایی که بهشون میگن فیلمای لینچی) یکی از سخت ترین کارای دنیاس، چه بخوای ارتباط نشانه ها رو پیدا کنی چه دنبال تعابیر و تفاسیر فیلم بگردی یا خیلی ساده تر، حتا اگه بخوای بگی فیلم درباره ی چیه و داره چه اتفاقایی می افته بازم کارت خیلی سخته. (تعجب می کنم بعضی از سایتا خلاصه ی امپراتوری درون رو هم نوشته ن).
گفتم که حرف زدن درباره ی فیلمای لینچ خیلی سخته؛ انتظار نداشته باشین یه چیز درست درمون از آب دربیاد، همین دیگه
پ. ن. از تویین پیکز خوشم نیومد بعد که سیا درباره ش حرف زد فهمیدم من مخاطب اون فیلم نبودم ولی سیا بوده، فک کنم مخاطب این فیلم هم سیا باشه، منتظر پستش می مونم.
No comments:
Post a Comment