Thursday, March 6, 2008

دیگه نمی رسم دونه دونه پست کنم ازین به بعد دو تا دو تا پیش می ریم !

الف : Mother Night

کسانی که سلاخ خانه ی شماره ی پنج را خوانده اند با شخصیت هوارد دبلیو کمبل جونیور تا حدودی آشنا هستند؛ ونه گات این شخصیت را در کتاب شب مادر می گسترد.

شب مادر در واقع اعترافات هوارد دبلیو کمبل جونیور هستش که در خلال این اعترافات، ما با سرگذشت و سرنوشت او آشنا نی شویم. باز هم شیوه های ونه گاتی در این کتاب موج می زند؛ اگرچه به نظرم نسبت به دو کار قبلی که از ونه گات خوانده بودم کمتر هنرمندانه و خلاقانه بود اما این نکته بیشتر بر می گردد به عظمت آن دو نه ضعف این کار؛ این کار را دوست داشتم :

شب مادر

نوشته ی کورت ونه گات جونیور

ترجمه ی ع. ا. بهرامی

چاپ دوم – 1383

انتشارات روشنگران و مطالعانت زنان

239 صفحه

2000 تومان

ب: چه کسی امیر را کشت؟

با دوسال تاخیر این فیلم را دیدم؛ ایده ی اصلی فیلم به نظرم خیلی خوب بود؛ اینکه ما داریم زندگی مان را می کنیم و احتمالا ً خیلی هم سعی می کنیم صادقانه و درستکارانه زندگی کنیم و در عین حال آدم های زیادی که در طول روز با آنها سروکار داریم به خون مان تشنه هستند و می خواهند سر به تنمان نباشد این ایده ایده ی خوبی ست؛ آدم بعد دیدن این فیلم احساس می کند توی همان تیمارستانی زندگی می کند که امیر دیگر نمی خواهد به آن برگردد؛ ساختار فیلم یک ساختار منحصر به فرد است – دست کم من که مشابهش را نه دیده ام و نه شنیده ام – در همه ی نماها فقط با یک شخصیت مواجهیم – ممکن است یک یا چند شخصیت حاشیه ای در پس زمینه باشند – و از لابلای حرف های این شخصیت ها به آن ایده ای اصلی و آن حساسی که آخر سر بهمان دست می دهد می رسیم.

مشخصا ً این فیلم یک فیلم معمولی نیست که هر مخاطبی با هر سلیقه ای را راضی کند، اتفاقاتی که هم در زمان اکران این فیلم در سینماهای تهران افتاد – مخصوصا ً سینما آفریقا – کاملا ً قابل پیش بینی بود الته برای کسی که فیلم را دیده باشد.

نقطه ضعف فیلم هم به نظرم اصرار بیش از حد به شخصیت پردازی نقش های فیلم است؛ مخاطب این فیلم که مطمئنا ً سلیقه ی خاصی هم دارد ترجیح می دهد شخصیت ها را با کدهای معدود و نیه پنهان نیمه آشکار بشناسد مثلا ً مرجان (مهناز افشار) همینکه دارد اشپزی می کند و از حرف هایش معلوم است که یک ادم خرافی ست که به جادو جمبل اعتقاد دارد کافی بود، حالا اینکه توی فیلم چند بار روی خرافی بودن او تاکید می شود و آن نماهای گل درشت و کلوزی که از انگشت هاش در حین سبزی پاک کردن می بینیم به شدت آزارنده ست؛ این اتفاق برای تک تک شخصیت های دیگر هم می افتد ؛ تاکید می کنم یک یا دو کد برای شناسایی شخصیت کافی است؛ به راحتی می توان در یک تدوین مجدد بسیاری از نماهای مخصوصا ً خسرو شکیبایی و آتیلا پسیانی و بقیه را حذف کرد بی اینکه لطمه ای به فیلم بزند و این نقطه ضعف فیلم است به نظرم.

برعکس ِ نظر ِ آقام سیا فکر می کنم مهناز افشار بهترین بازی اش را همینجا ارائه می کند و اتفاقا ً اگر نگوییم بهتر از بقیه ولی یکی از بهترین هاست.

در هر صورت، معتقدم این فیلم یک فیلم تجربی ست و فیلم های تجربی هم باید ساخته شوند ، اکران شوند و مخاطبان خود را پیدا کنند.

ادامه ی الف :

مسوولیت هوارد دبلیو کمبل جونیور خیلی وقته به عهده ی من نیس؛ (شاه رخ)

ادامه ی ب :

خوشبختی یعنی یه مرد خیکی

حساب بانکی، ماشین مشکی

ازدواج شکل یه زن چاقه

دستپخت عالی، جهیزیه کامل

خانواده یعنی چن تا بچه ی لوس

آخر هفته جاده ی چالوس . . .

مرتبط با این پست در روسپیگری :

سلاخ خانه ی شماره ی پنج

مجمع الجزایر گالاپاگوس

چه کسی امیر را کشت به قلم آقام سیا

No comments: