متن: فصل خون / نویسنده و کارگردان : ایوب آقاخانی / مجموعه تئاتر شهر / تالار قشقایی
فصل خون اگرچه در ابتدا نچسب به نظر می رسد و دافعه ایجاد می کند اما هر چه جلوتر می رود قرص تر می شود و تاثیرگذارتر؛ ارتباطات که عیان می شود و اشاراتی که به پیشینه ی شخصیت ها می شود کار را به نفس می اندازد. اما نکته ی قوت کار به نظرم جای دیگری است؛ می توان گفت فرم کار است که کار را ارتقا می بخشد؛ اینکه اتفاقات اصلی تر دارد خارج از دکوری که می بینیم اتفاق می افتد و ما داریم از زاویه ای بکر به قضیه نگاه می کنیم و در واقع تنها می دانیم و می فهمیم که بیرون دارد اتفاقات مهیبی می افتداین است که باعث می شود آدم از کار لذت ببرد.
لالایی ای که به زبان کردی از زبان آسیه ( ناهید مسلمی ) پخش می شود فوق العاده تاثیر گذار است – من یکی که اشکم درومد - ؛ بازی و گریم صادق ساچمه (علی میلانی) عالی است. سیروان (فرزین محدث) کاملا ً در نقش اش جا افتاده و نبات (فهیمه امن زاده ) هم خوب است البته به نظرم طنزی که در دیالوگ هاش هست می توانست نباشد و اگر نبود بهتر هم می شد اما محمدصادق ملکی در نقش علاءالدین به نظرم ضعیف بود.
در مجوع کار بسیار خوبی بود که پیشنهاد می کنم تا اجراش تمام نشده از دست اش ندهید.
حاشیه ی اول: جادوی خلقت
فهیمه امن زاده را تا حالا نمی شناختم قیافه ی بسیار شیرینی دارد دارم فکر می کنم زهرا هم که همین شکلی ست (حالت چهره، طرز شانه کردن موها، چشم ها، ابروها و کلا همه چی) اصلا دیدن هرکدام من را یاد آنیکی می اندازد از بس به هم شبیه اند اما چرا زهرا شیرین نیست؟ این ملاحت از کجا میاد؟
حاشیه ی دوم: صندلی من
هر بار که تئاتر می روم فرقی هم نمی کند کار قوی ای باشد یا ضعیف یا هر چی، کلا هر بار که تئاتر می روم حس شدیدی به من دست می دهد که جای من روی این صندلی نیست جای من روی صحنه است؛ تصمیم گرفته ام در زندگی بعدی م درس و مدرسه را نصفه نیمه ول کنم و بازیگر تئاتر بشم.
●
در راستاي عملي كردن برنامه ي استراتژيك براي زندگي م بعد از برداشتن قدم هاي اول و دوم يعني Vision و Mission مي رسيم به نقاط ضعف و قوت؛
نقات قوتي كه در خودم سراغ دارم :
پر انرژي بودن، منظم بودن، باهوش بودن، خوش سر و زبون بودن،
نقاط ضعف:
عجول بودن، پرحرف بودن( باعث ميشه حرف تو دهنم نمونه !) ، دست و پا چلفتي بودن، ضعيف بودن در مقايل جنس مخالف .
No comments:
Post a Comment