می خواستم مطلبی بنویسم درباره ی فیلم هیروشیما عشق من - که تازگی ها دیدمش – و همه ی خوانندگان این بلاگو تشویق کنم به دیدنش؛ نشد؛ سعی کردم یه چیز معمولی بنویبسم درباره ش، بازم نشد. فیلمو دادم سیا نگا کنه بعد با هم بشینیم درباره ش حرف بزنیم شاید زبونم واشه، نشد؛
واقعا ازون دست فیلماییه که حرف زدن درباره ش خیلی سخته، اینکه مثلا بگی یک رابطه ی عاشقانه – واقعا نمی تونم بگم عاشقانه، نه - بین یک مرد ژاپنی معمار و یک زن فرانسوی بازیگر در پس زمینه ی بمباران اتمی هیروشیما و به همراه روان پژوهی خاطرات زن فیلم، این فقط یک جور تقلیل فیلم به حداقل ممکن است.
این فیلم رو باید دید هیچ حرفی هم درباره ش ندارم؛
Hiroshima mon amour (هیروشیما، عشق من)
محصول 1959 فرانسه، ژاپن
کارگردان: آلن رنه
نویسنده: مارگارت دوراس
90 دقیقه / سیاه و سفید
در مورد مسایل سیاسی دوس ندارم اینجا بنویسم تا حالا هم یادم نمیاد نوشته باشم، فقط یه موضوعی این چند وقت داره اذیتم می کنه؛
خیلی ها روی موجی سوار می شن و بیشتر وقتا بی که بدونن حتا می رن به یکی رای می دن و اونایی که خیلی پرتن هیچ وقت نمی فهمن چرا به فلانی رای دادن.
برای من – شاه رخ – یه چیزایی مهمه که برای خیلیا مهم نیس، یکی ش این که کتاب خوب توی مملکت چاپ بشه، یکی اینکه فیلم خوب ساخته بشه و یکی هم اینکه وقتی توی یک کنفرانس بین المللی مثلا، رییس جمهورمو می بینم احساس خجالت نکنم – احساسی که خیلی ها خیلی ها خیلی ها اصلا و ابدا ندارن – اینه که دوس دارم خاتمی دوباره رییس جمهور بشه، به همین شادگی و به همین راحتی. نه کروبی، نه موسوی.
یکی دو روزه دارم بدون موبایل زندگی می کنم؛ اینجوری خیلی راحت ترم.
No comments:
Post a Comment