البته هنوز که یک هشته بیشتر ازش نگذشته ولی از همون روز اول سال باید حدس می زدم با چجور سالی طرفم! از همون روز اولی که خندون خندون چادرو رفتم به سمت سربالایی ماشینو از دایی اینا بگیرم برم از توی شهر سیگار بگیرم برگردم و هزار متر از چادر دور نشده بودم حسین و زن و بچه ش رو دیدم نشسته بودن پای یک درخت و چند دقیقه بعد سرمو گذاشته بودم روی داشبورد و اونقد زار زدم که طاقت صمد تاق شد و مسیر برگشت با چه حالی اومدم خدا می دونه.
امسال روز اول سال رو با گریه های شدید شروع کردم خدا تا آخرش به خیر کنه
●
خیلی از احساس هایی که به آدم دست می ده، اگر آدم قوی باشه، می تونه کنترلشون کنه و حتا راه های مناسبی برای تغییرشون پیدا کنه، مثلا حس دلتنگی، بیقراری، دربدری، . . . . منظورم این نیس که همیشه می شه به راحتی اینا رو تصحیح کرد، نه؛ بعضیاشون باید کلی شرایط دست به دست هم بده که بشه ذره ای جابجاشون کرد؛ اما یه حسی هس که به نظرم لاعلاجه، فک می کنم هیچ رقمی خوب نشه مگه با مرگ آدم اونم عذاب وجدانه؛
نمی دونم چرا توی نقدایی که بر فیلم کله پاک کن لینچ خوندم هیچ کدوم به این موضوع اشاره ای نکرده بودن، فقط من و صمد – همونی که توی مسیر برگشت کلی بهم دلداری داد – متفق القول بودیم که کله پاک کن تجسد حس عذاب وجدان آدمه؛
●
حرفای زیادی برای گفتن هست، اوضاع زندگی م اما به شدت نابسامان تر ازین حرفاس همین چند خط رو هم که نوشتم کلی به خودم حال دادم.
Eraserhead (کله پاک کن)
محصول 1977 آمریکا، کمپانیAmerican film institute (AFI)
موسیقی،تدوین، نویسنده و کارگردان: دیوید لینچ
فیلمبرداری: هربرت کاردول، فردریک المز
با بازی: جک نانسی(هنری اسپنسر)، شارلوت استیوارت(مری)، الن جوزف(پدر مری)، جین بیتس(مادر مری)، جوریت رابرتس(زن خوشکل)، جک فیسک(مرد سیاره ی دیگر)، جین لنج(مادربزرگ)
89 دقیقه / سیاه و سفید
(در حق این فیلم بد کردم، جا برای حرف زدن خیلی داشت حتا یادم رفت بگم از بهترینای لینچه)
No comments:
Post a Comment