قبلنا میشد توی اداره سیگار کشید الان به دردسرش نمی ارزه من ترجیح میدم برم بیرون توی پیاده رو قدم زنان سیگار بکشم آبدارچی مون سیگارو ترک کرد؛ فکرشو بکنین بعد اینهمه سال سیگار کشیدن به خاطر اینکه حراست بهت گیر نده سیگارو ترک کنی؛ به همین خاطره که من فکر می کنم فقط آدمای زبون سیگارو ترک می کنن و البته آدمای ترسو که ترجیح میدن دو روز بیشتر جون بکنن تا اینکه برن زیر خاک، تخت بخوابن، شاید از حشره ها می ترسن منم البته از حشره ها می ترسم ولی وقتی مرده باشی اونم برای ابد فک کنم زود عادت کنم، مثل زنا که عادت ماهیانه دارن به اینکه خونریزی کنن، خیلی مزخرفه آدم عادت داشته باشه خونریزی کنه، چنگیزخان هم همچین کاری می کرد، البته احتمالا آدمای دیگه ای هم بودن که خونریزی کرده ن و معروف نشدن چنگیز ولی معروف شده؛
No comments:
Post a Comment