یکی از بحث های طولانی بین من و سیاوش در خصوص مفاهیم و مصادیق امر طبیعی و غیر طبیعی بوده و هست که سعی می کنم خلاصه ای از آن را اینجا بیاورم.
امر طبیعی یا ساده تر، رفتار طبیعی چه رفتاری است؟ و آیا رفتار طبیعی به معنای رفتار قابل دفاع، صحیح و مناسب است؟ از مدخل های متعددی می توان وارد این بحث شد که یکی از موارد قابل قبول آن این است که فرض کنیم هر رفتار انسانی که مشابه آن در طبیعت موجود باشد مشخصا رفتار طبیعی است – در مورد رفتارهایی که مشابه آنها در طبیعت موجود نیست بعدا بحث خواهیم کرد - . اگر عبارت مذکور را پذیرفته باشیم آنگاه مشخصا رفتارهایی از قبیل خوابیدن، خوردن، آشامیدن و تولید مثل کردن به دلیل وجود نمونه های مشابه بین سایر موجودات زنده مشخصا رفتارهای طبیعی قلمداد می شوند. دو دسته ی دیگر از رفتار ها هستند که محل بحث اند؛ یکی رفتارهایی از قبیل اندیشیدن که به دلیل عدم وجود احتمالی نمونه ی مشابه در بین سایر جانداران در زمره ی آنهایی قرار می گیرد که بعدا در مورد آنها بحث خواهیم کرد و دیگری دسته ی مهمی از رفتارها که به صورت موردی در بین سایر موجودات نیز پیدا می شوند.
به عنوان مصداقی از رفتارهای دسته ی آخر می توان به خودکشی اشاره کرد که معمولا به عنوان یک رفتار غیر طبیعی قلمداد می شود اما مگر نه اینکه کژدم ها در شرایطی خاص دست به خودکشی می زنند و مگر نه اینکه نهنگ ها هم چنین اند؟ پس احتمالا فرض طبیعی قلمداد کردن این رفتارها منطقی تر جلوه می کند مخصوصا وقتی به خاطر میاوریم حرف های اسلاوی ژیژک را در مورد افسردگی و ساز و کار مقابله با آن - که جامعه فرد افسرده را به عنوان فردی که باید تحت مداوا قرار گیرد برچسب زده و برای ورود او به چرخه ی تولید و مصرف تمام همت خویش را به کار می گمارد - باید به این ساز و کار شک کرد . می توان فرض کرد که مواردی از قبیل افسردگی نیز رفتارهای طبیعی قابل دفاع آدمی هستند. این بحث را همینجا داشته باشید تا دوباره برمیگردم ادامه می دهم.
فیلم مستند را دوست ندارم به دلیلی کاملا تئوریک، آنهم اینکه فیلم مستند ادعای راست گفتن را دارد و اینکه در آنچه که به ما می نمایاند نباید شک کرد و خلاصه آنکه فیلم مستند ادعا دارد که عین واقعیت را دارد نشان می دهد در حالیکه می دانیم انتخاب زاویه دوربین، استفاده از لنز های مخصوص و فیلتر های متناسب، استفاده از کات کردن، دیزالو کردن و . . . و انتخاب ترتیب و توالی صحنه ها همگی دست بردن در واقعیتی است که لزوما قابل تایید نیست – فیلم های تبلیغاتی که برای اشخاص سیاسی در آستانه ی انتخابات معمولا درست می شود نمونه واضحی است از این موضوع – به همین دلیل معمولا فیلم مستند رادوست ندارم.
بر می گردیم سر موضوع اول در باره ی امر طبیعی، سوال اینجاست که اگر مواردی از قبیل همجنس گرایی، افسردگی، اضطراب، خشونت، کشتن همنوع، عدم تلاش برای حفظ بقای خود و . . . را در طبیعت ببنیم آنگاه آیا خواهیم پذیرفت که نباید برچسب هایی که تا کنون به این موارد زده ایم را برداریم؟
مستند برخورد در آخر دنیا به دنبال جوابی برای چنین سوالاتی است؛ البته این بیشتر برداشت شخصی بنده از این فیلم است و مقصود خود کارگردان چیزی دیگر است که در آغاز فیلم هم به آن اشاره ای می شود اما تفاوت چندانی نمی کند.
به همین خاطر است که فیلم مستندی که الآن می خواهم معرفی کنم از آن دست فیلم های نابی است که باید دید و اندیشید در باره ی آن و البته که صرف تماشا کردن آن هم لذت بخش است.
Encounters at the End of the World
محصول 2007 آمریکا (Discovery Films)
نویسنده و کارگردان: ورنر هرتزوگ
99 دقیقه، رنگی
دوست نداشتم این بحث فکری – سینمایی را با مسایل سیاسی آلوده کنم اما موضوعی که به ذهنم رسیده را نمی توانم نگویم؛ این روزها بازی خطرناک دیگری آغاز شده و آنهم جریان انتخاب معاون اول رییس جمهوری است؛ برداشت بنده این است که این یک بازی گول زننده است که نباید گول آن را خورد؛ مصرف انرژی کسانی که اصلا مشروعیت انتخابات را قبول ندارند در راه تحمیل ایده ی خود مبنی بر کنارنهاده شدن معاون اول رییس جمهور، بازی ای است که خود کودتاچی ها راه انداخته اند و هدف از آن تغییر بازی به گونه ای است که یرد مخالفین کودتاچی ها در برکناری رحیم مشایی تعریف شود و نه چیز دیگر؛
پیشنهاد بنده این است که بازی را عوض نکنیم دولتی که مشروعیت ندارد، دولتی که کودتا کرده است و سر کار آمده است مهم نیست که چه کسانی را به عنوان اعضای کابینه معرفی می کند این دولت نباید به رسمیت شناخته شود؛ مشروع نیست؛ هدف همین است که این دولت ساقط شود نه که معاون رییس جمهور عوض شود؛ آن را بگذارید به عهده ی خود اصولگراها که دادشان درآمده؛ مهم هم نیست که عوض بشود یا نه؛
نهایتا قضیه ی روشن کردن وسایل پرمصرف برقی از ساعت 9 دیشب به مدت چهار دقیقه گویا خاموشی های فراوانی به بار آورده که نشان دهنده ی عملی بودن راهکارهای مبتنی بر نافرمانی مدنی است.
No comments:
Post a Comment