Wednesday, April 22, 2009

چون بمیری بمیرد این هنرت - زین هنرهات عار بایستی

معمولا این جوریه که ریشه های واکنش توی خاکی متفاوت از ریشه های کنش آرمیده ن. نمی خوام قلمبه سلمبه حرف یزنم ولی این جمله ای آغازین همه ی منظورم توش هست که اینجا یه کوچولو توضیح می دمش؛ یک کارگردانی فیلمی می سازه که یک اثر هنری محسوب می شه و توی همین کلمه ی اثر هنری مشخصه که ریشه های این اثر کجاس، هنر؛ حالا منی که میام یک مطلب در واکنش به این اثر می نویسم – چه درستایش اون اثر چه در ملامت اون - لزوما کارم هنری نیس که؛ این فقط یک واکنشه که ریشه در خاک استدلال و موشکافی داره؛

گاهی این مرزها البته از بین می ره؛ مثلا اندرو ساریس نقدی داره بر سرگیجه که من نخوندمش و فقط می دونم هر کی خونده میگه خودش به تنهایی یک اثر هنری مستقله، خب این یکی ازون فرو رفتن مرزهاس درهم؛ یعنی اینجا مطلب واکنشی اندرو ساریس ریشه ش نزدیکای ریشه ی خود سرگیجه س توی عالم هنر؛

اینا همه ش مقدمه بود؛ حرفم اینه که رمان سوررئالیستی ریشه در هنر نداره، با خوندن معروف ترین و کامل ترین اثر سوررئالیستی در زمینه ی رمان - به اعتقاد دوست و دشمن – به این نتیجه می رسم که رمان سورردالیستی یک کنش هنری نیس بلکه واکنشیه به احتمالا آثار هنری قبل ترش.

اولین کتابی که امسال خوندم رمان نادیا بود نوشته ی آندره برتون که اگرچه میشه گفت بهترین رمان سوررئالیستی ایه که احتمالا نوشته شده و اینو با تطبیق مولفه های سوررئالیسم با این رمان هم میشه دید اما مگه خود رمان سوررئالیستی چیه که دنبال بهتریناش باشیم

اینا البته دلیل نمی شه خوندنشو توصیه نکنم که اولا اثر هنری در برخورد با مخاطبه که شکل می گیره و وقتی من می خورم به چیزی کمونه می کنم لزوما همه که کمونه نمی کنن! دوم اینکه آندره برتون آدم مهمیه، خیلی جاها پیش میاد که اگه بگی من نادیا رو خوندم و ازش خوشم نیومده – یا ختا اومده - چند قدم کارتو جلو می ندازه!

اینه که اولین رمان 88 رو خدمتتون معرفی می کنم:

نادیا / آندره برتون؛ ترجمه ی کاوه میرعباسی. – تهران: نشر افق، 1383 (چاپ دوم : 1384 )

168 صفحه 1600 تومان

پرسپولیس از ایران پنج تا پنج تا از الغرافه ی قطر می خوره، استقلال از پس ام صلال بر نمیاد، سپاهان توی فولاد شهر بازیو به بنیاد کار می بازه صباباتری هم که اونجوری، تیم ملی هم که باید توی گروه عربستان و کره شمالی جام جهانی رفتنش این جوری بشه، اینا رو بذارین کنار ادبیات مایلی کهن و اتفاقاتی که توی لیگ می افته و ببینید سیر قهقرایی یعنی چی، اون وقت کفاشیان و علی آبادی وقتی با اون ادبیات مشمئز کننده شون جلوی دوربین ظاهر می شن تازه می بینیم همه چی مون به همه چی مون میاد لازمه از دوربان 2 چیزی بگم؟

No comments: