Wednesday, April 29, 2009

نان فرزندان خود را بر سر برزن به خون نان فروش سخت دندان گرد

ج:

نمی خواهم پلاکارد بگیرم دستم شعار بدهم که من یک آدم جهان وطنم و هر فاجعه ای هر جای دنیا آزارم می دهد، اینکه خیلی وقت ها از کنار خیلی فاجعه ها رد می شوم و هیچ کاری نمی کنم موضوعی است که بیشتر به رفتار آدم بستگی دارد و توانایی هایش و اینکه آدم غصه ی کسانی را بخورد که گاهی، هزاران کیلومتر دورتر از ما، دارند با مشکلاتشان دست و پنجه نرم می کنند یک موضوع دیگر؛

حالا وقتی یک هنرمند درباره ی موضوع و مساله ای فیلم می سازد که زمانا و مکانا سال ها و کیلومتر ها از او فاصله دارد این برای من قابل ستایش است، کاری که کن لوچ در اپیزود سوم ار فیلم بلیت ها می کند؛

خانواده ای از آوارگان آلبانیایی که داخل قطاری هستند به سمت رم در حرکت اند، پدرشان انجا منتظرشان است و زندگی شان چیزی بیشتر از یک فاجعه است، جلوتر معلوم می شود بلیتی را دزدیده اند از یک نوجوان اسکاتلندی که دارد با دوست های همسن و سال اش می رود بازی سلتیک - رم را در لیگ قهرمانان اروپا ببینند؛ در کنار هم قرار دادن این دو موقعیت کنتراست تکان دهنده ای ایجاد می کند که اشک من یکی را درآورد. زنده باد کن لوچ

ب:

اپیزود دوم فیلم کار کیارستمی ست که البته طرح ساخت کل فیلم هم از خود او بوده است؛ کاری به شدت متفاوت از سایر کارهای او از نظر فرم و اجرا و البته به شدت هوشمندانه که جز این هم از او انتظار نیست. زنی در آستانه ی پیری که می رود در مراسم یادبود شوهرش باشد و مشخصا قبلا منزلت اجتماعی اقتصادی بالایی داشته و این را هم به خاطر موقعیت شوهرش که سرهنگ بوده داشته و حالا دیگر ندارد و نمی خواهد این موقعیت جدید را بپذیرد؛ حالا اخلاق و رفتار این زن در برخورد با پسری در آستانه ی جوانی که ملازم اوست و قرار است در این سفر کمک کار او باشد کنتراستی از نوع دیگر می آفریند که دیدنی ست. زنده باد کیارستمی

الف:

اپیزود اول فیلم را ارمانو اولمی ساخته، پروفسوری نسبتا پیر دارد عشق را تجربه می کند و در این بین دارد توی همان قطاری که جلوتر آدم های کن لوچ و کیارستمی هم هستند نامه ای می نویسد برای زن جوانی که معلوم است این چند روز علاوه بر همکار، ملازم او هم بوده است و البته این نامه باید به اقتضای سن و سال اش هم باشد؛ در حین نوشتن این نامه بین آدم هایی توی قطار – خانواده ای آلبانیایی – و نظامیانی که توی قطار حس ناامنی را به مسافران قطار و مخاطبان فیلم القا می کنند کنتاکت و کنتراستی دیگر ایجاد می شود.

د:

کن لوچ را به خاطر نگاه انسانی اش دوست دارم. به خاطر کاری که می کند نه کاری که نمی کند – این روزها خیلی از تبانی نکردن تیم فولاد قدردانی می شود کاری که اگر صورت می گرفت باید جریمه می شد و حالا که نگرفته روال طبیعی بوده تبدیل شده است به کاری که اگر صورت می گرفت طبیعی می بود و حالا که صورت نگرفته ستایش برانگیز –

Tickets (بلیت ها)

محصول 2005 ایتالیا، انگلستان

کارگردانان: عباس کیارستمی، کن لوچ، ارمانو اولمی

نویسندگان: عباس کیارستمی، پل لاورتی، ارمانو اولمی

109 دقیقه، رنگی

+ مطلب دبورا یانگ (وریته) درباره این فیلم

+ لینک دانلود فایل تورنت فیلم

No comments: