Saturday, December 12, 2009

چه كسي امير را كشت

نه كه پيش نياد دو تا دختر با ماشين شون بزنن به جاده ولي قبول كن تقريبا در حد غير ممكنه اين اتفاق، اونم چي؟ يه پورشه قرمز توي جاده اي كه امير خودش كه بچه كرمان بود مي گفت چقد ناامنه، تازه فقط اين نيس من عادتشو مي دونستم وقتي مي خواست صحبت از دوستاش كنه اگه طرف دختر بود اسمشو مي گفت اگه پسر بود فقط مي گفت دوستم، خودشم شايد ازين كه گفتم خبر نداشت ولي ناخودآگاه مي دونست چقد حسودم و خودآزار، حتا بايد مي دونست كه چقد باهوشم و از روي چه نكته هاي ريزي چه چيزايي رو كه نمي فهمم؛ خيلي چيزاي ديگه رو هم راجع به من مي دونست چه اونايي كه خودم گفته بودم چه اونايي كه خودش فهميده بود ولي همه چيزو درباره من نمي دونست.

No comments: