Saturday, December 19, 2009

پراكنده

1. اون مايع سرخي كه نمي دونم چيه و روي فالوده مي ريزن، رد ِ قطره هاي خون روي برف، كراوات سرخ روي پيرهن سفيد، نقطه هاي سرخ روي كراوات سفيد، و از همه مهمتر اون سرخي كه روي اون سفيد مي ريزه ،تركيب سرخ و سفيد رو دوس دارم.

2. دقت كردين وقتي پاي يه چيزي كشيده ميشه به يه چيز ديگه يه عده موضع مي گيرن؟ مثلا ميگن پاي سياست كشيده شده به هنر و ميگن هنر نبايد سياسي باشه، سياست نبايد ديني باشه، دين قرار نيس علمي باشه، علم نبايد . . . . من ذهنيت هاي پارتيشن بندي شده رو دوس ندارم من تركيب ها رو دوس دارم من اصلا عادت دارم خوردني هاي مختلف رو با هم قاتي كنم.

3. دلتنگ نيستم كمي حوصله م سر رفته و احساس تنهايي مي كنم سيا هم كه سرما خورده و حال نداره

4. خيلي وقته مي خوام يه پستي بنويسم در اين باره كه خيلي خوبه آدم يه دوستي مثل سيا داشته باشه دوستي كه دوستي ش سنگيني نمي كنه دوستي كه ازش انتظار نداري ازت انتظار نداره دوستي كه دوستي ت باهاش دوستي نابه بي هيچ چشمداشت و شيله پيله اي، سيا رو دوس دارم.

No comments: