Monday, July 28, 2008

سه رفیق و یک پیشنهاد

سه رفیق

ماکسیم گورکی از آن دسته نویسندگانی است که باید کلی با خودم کلنجار بروم تا یکی از آثارشان را بخوانم.آدم حس میکند برای خواندن امثال گورکی خیلی بچه است و باید مثلن در پنجاه سالگی شروعشان کند.اما به دلایلی سه رفیق نوشته ماکسیم گورکی را خواندم و در پست قبلیم اشاره کردم که نامنظم.در واقع شکل کار طوری است که هر چه میگذرد بیشتر تاثیر میکند و کاش اصلن این رمان را بیشتر از اینها طول میدادم.

داستان به تمامی در احوال طبقه فرودست روسیه است.فقر ،فحشا،اختلاف طبقاتی و مذهب مهمترین دستاویزهای گورکی برای این رمان است.سه دوست هم سن و سال با رویدادهایی روبرو میشوند که در نهایت آنها را به نابودی میکشاند.اجتماع و مناسبات خاصش اجازه نمیدهد افراد بر صداقت و پاکی خویش باقی بمانند و از فقر نجات یابند.دین در این میان بیش آنکه آرامش بخش باشد خود عامل آشفتگی است.تمامی شخصیت های اصلی به نوعی مواجه با سوال عظیم خدا هستند.تنها جایی که مدت کوتاهی شخصیت ها از این جهان خشن و نا ملایم دور میشوند قصه های پریان و دیوها است و دل دادن به سرگذشت افسانه ها.چنین وضعیتی که گورکی توصیف کرده است به ظاهر جز زوال انسان و انسانیت نتیجه نخواهد داشت.اما شخصیت سونیا که در پایان رمان ظاهر میشود به نوعی امیدواری را به وجود می آورد که در سایه ی نگاه سالم و احترام انگیز به انسان ها و جامعه میتوان تغییر مثبتی ایجاد کرد.

مثل دیگر نویسندگان بزرگ روس،گورکی هم علاقه دارد آدم ها و فضاها را با چیره دستی و ظرافت توصیف کند. توصیف هایی که گاهی با یک شاعرانگی ویژه پیوند میخورد و حوادث را به زیبایی پیش چشم مخاطب می آورد.

این نکته برایم جالب است که گورکی در راستای رئالیسمی که به آن معتقد است کمتر از نماد استفاده میکند.آدم ها و موقعیت ها همان هایی هستند که هستند.قرار نیست هیچ کدام مثلن نماد خوبی یا بدی،انسانیت یا حیوانیت و امثال اینها باشند.

ترجمه ی کار بسیار زیباست . هر چند ممکن است به خاطر قدیمی بودن با سلیقه مخاطب امروزی مطابقت نداشته باشد.

سه رفیق /ماکسیم گورکی /ترجمه ابراهیم یونسی /موسسه انتشارات امیر کبیر/چاپ اول 1343/چاپ دوم 1352

یک پیشنهاد

چند روز پیش مطلبی خواندم درباره ی پیشرفت اندک ویکیپدیای فارسی و اینکه تعداد مدخل های آن بسیار کم است.به هر حال گمان نکنم بر کسی پوشیده باشد که این مجموعه میتواند چقدر در بالا بردن سطح آگاهی های فارسی زبان ها مفید باشد.با توجه به اینکه بخش عمده ای از مطالبی که هر روزه در وبلاگستان منتشر میشود به نوعی درباره یک شخصیت یا تفکر و مانند اینهاست که میتواند در ویکیپدیا قرار گیرد؛ بنده پیشنهاد میکنم دوستان تا آنجا که برایشان مقدور است در کنار چنین پست هایی چند خطی را هم برای ویکیپدیا ی فارسی بنویسند.کار کردن با ویکیپیدیا هم نه تنها سخت نیست بلکه با تقریب خوبی آسان هم هست.ضمن اینکه توضیحات کامل در همانجا موجود است.به نظرم بیش از هر چیز مهم است که فرهنگ این کار به وجود بیاید.ناقص بودن و ناپخته بودن یک مقاله چیزی است که به تدریج بهبود خواهد یافت.من این کار را با نوشتن مختصری درباره همین رمان گورکی شروع کرده ام.اینجا.

No comments: